2777
2789
عنوان

زنداداش بزرگترم تو عقد برادر کوچیکم

| مشاهده متن کامل بحث + 1726 بازدید | 60 پست

من به زن داداشتون حق میدم هرچی باشه عزادار بوده انتظار داشتین پاشه تمبک دست بگیره برقصه؟ 

همین که اومده احترام گذاشته سرتون. 

خانوادش هم واقعا حق داشتن نیان ناسلامتی دامادشون فوت کرده. خودتو بزار جاش ی لحظه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خب چرا اصرار کرده خونواده رو دعوت کنه؟ حداقل با زنش هماهنگ میکرد ببینم میان یا ن

اصرار نکرد 

ولی اگه دعوت نمیکردیم یه داستان دیگه بود که چرا دعوت نکردن مامانت مارو دوست‌نداره 

این کلا در هر حالتی طلبکاره در هر حالتی 

آدم نمیدونه چه گوهی بخوره که این طلبکار نباشه

ما ی ضرب المثل داریم میگ زنده کار خودشو می‌کنه ،مرده کار خودشو

چهلم ک گذشت دیگ حرف و حدیث و دلخوری نداره نهایتا قبل شام میومدن بعد شام زود میرفتن کادوشونو میدادن 

چ تضمینی هست عروسی رو عقب بندازی خدایی نکرده کس دیگ ای فوت نشه

وقتی میام نی نی سایت ی صلوات شمار دستم میگیرم و با نام و یاد خدا شروع میکنم ب صلوات فرستادن😁                

چقدر داداشا بی بخار شدن این جور مسائل داداشت باید کنترل میکرد ... بلاخره در روی یک پاشنه نمیچرخه... تو خودتو بنداز وسط بگو داداش اگر نمیخواستن بیان تو باید پیگیر میشدی خبر میدادی البته اگر حرف برو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز