بچه ها خیلی وقته شوهرم مشکوک میزنه یه سره رفیق بازی میکنه شبا نیومد خونه دهنش بوی مشروب میداد شبا دیر نیومد زنگ میزدم همیشه درحال مکالمه بود میگفت راجب کارم حرف میزنم، چندبارم یه چیزایی تو گوشیش دیدم خلاصه مطمئنم که داشت یه کارایی میکرد تا تقریبا ده روز پیش، روز مادر بود خونه ی خودم بودم شوهرم دیدم رفته یه عالمه خرید کرده کنه احمق همچین ذوق کردم حتی یه کتونی ندارم پام کنم، دیدم از تو مشباها یه عطر بهم داد نهایت ۳۰۰ میشد بعد یه ادکلن واسه خودش گرفته بود ۱۵۰۰, کامل لباس خریده بود حداقل ۱۰تومن واسه خودش خرید کرده بود...
خلاصه روز بعدش بچه هام مریض شدن نمیتونستم بمونم سخنم بود گفتم برم خونه ی مامانم تا هوای منو بچه هامو داشته باشه شوهرمم شبش اومد خونه مامانم گفت یه چند وقت بمون اینجا تا بچه ها خوب شن,خلاصه منم مریض شدم کلا شوهرم ۱۵۰۰ واسه دکتر منو بچه ها پول زده ولمون کرده ول کرده به امون خدا رفته،شوهرم تو تمام این مدت کلا سه شب اومد اینجا ،وقتیم که نبود حتی جواب گوشیم نمیداد مخصوصا شبا
الآنم دیگه خسته شدم فقط میخوام به هر نحوی تموم کنم بره هیچ ارزشی نه واسه من نه واسه بچه ها قائل نیست معلوم نیس کدوم قبرستونی میره