سلام دیشب تا صبح خوابم نبرد صبح خوابیدم و این خواب برای صبحه خواب دیدم خونه یکی از اقوام نزدیکمونم و اونجا خیلی شلوغ بود انگار یه مراسم بود منم جز اونایی بودم که پذیرایی میکردم با همه یکی یکی سلام کردم خیلیا جوابم و ندادن انگار منو نمیدیدن بعد دست یه پیرزن رو بوسیدم و مامانم منو فرستاد یه چیزی براش بیارم اومدم توی حیاط ۳ تا بچه گربه دیدم که یکیش و کنار گزاشته بودم برای خودم یکیش هم برای مامانم بود که بعدا ببرم خونمون داشتم دنبال یه چیزی میگشتم که یهو یه سگ و یه گربه اومدن این بچه گربه ها رو خوردن و هر گربه توی خون غرق شد اول ناراحت شدم بعضی از وسایلام هم رفت زیره خون که مشخص نبود دوستم اومد گفت دیگه ولش کن پیش اومده یه گربه اش رو هنوز نخورده بودن خواستم اونو بردارم یهو یادم اومد این مراسم عزاداری کسیه که دوستش دارم با خودم این گربه رو بردارم از طرف اون برام یادگاری باشه بعد گفتم نه شگون نداره اونم انداختم خواب عجیب و مزخرفی بود هم منو ناراحت کرد هم خیلی تو فکر رفتم که معنی داره اصلا این خواب ؟
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉