اره خودش پشیمون بود دختره ۱۷ سالش بود من ۱۹ دختره طفلی با اینکه انقدر بهم بدی کرد نفرنیش نمکنم تو خانواده بدی بود شوهرم وضع مالیش خوب بود قیافه و تیپشم خوبه بهش گفته بود برام خونه بگیر منم باشم زنتم باشه در هفته یکی دوبار بیا پیشم که شوهرم اینجا با من اشتی کرده بود من هنو نمیدونستم بهش گفته بود من نمیخوام زنمو دوست دارم اشتباه کردم بعدش که من فهمیدم انقدر خودمو زدم دلم برای خودم میسوزه یادم میوفته میخواستم رگمو بزنم جلومو گرفت انقدر گریه کرد به پام اوفتاد گفت میخواستم توجه تو جلب کنم تو بهم بی محلی مکردی جوری رفتار کردی که منو هیچکی نمیخاد منم از خونمون بیرونش کردم شب خانوادش زنگ زدن که اوردیمش بیمارستان قرص خورده بود برای مظلوم نمایی خانوادم نزاشتن جدا بشم گفتن ابرومون میره انتخاب خودت بوده
اره خودم قبول دارم بچگی کردم بخاطر خانوادم اونو اذیت کردم ۲۰ روز هرچی زنگ میزد جواب نمدادم در خونمون میومد نمیرفتم ببینمش کلا اهل دختر بازی نبود من برای این موندم تو شوکم هنوز بعد یکسال که چیشده چرا
حقیقتا نه خودمو میتونم ببخشم نه اونو ولی میدونم توجه نکردم و ولی حقم دیگه خیانت نبود راه های دیگه ام وجود داشت میدونست من میرم ولی بازم کرد
نمیدونم الان تو مراحل طلاقم طلاق نمیده وضعیت روحیم افتضاحه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز