ما عروسیو گرفتیم مادرشوهرم عروسیو زهرمارم کرد منو شوهرم وسط عروسس که داشتیم باهم میرقصدیم بهم دیگه فحش میدادیم وسط رقص
گذشت عروسی کردیم رفتیم سر زندگی خونمون ابو گاز نداشت خونه مادرشوهرم خوردو خوراک میکردیم قیافه میگرفت نمیزاشت برم خونه مادرم شوهرمو پر میکرد مینداخت به جونم
ما ازشون جدا شدسم رفتیم خونه خودمون