اونقدر فشار عصبی بهم وارد شد که دوسه ساعته دستام میلرزن نفسم بالا نمیاد
قبل از جداییمون هیچ مشکلیییییی هیچ مشکلی با خانواده ی همسرم نداشتم اواخر که مشکلاتمون بالا گرفت یکم کدورت پیش اومد ولی اصلا بهم بی احترامی نمیکردن
چند ماه گذشته از طلاقمون حرفی نمونده نشنوم توهینی نمونده نکنن بهم
هر چی بلاک کردم جواب تلفن ندادم خواهرش دست از سر من برنداشت خواستم شکایت کنم همسر سابقم زنگ زد گفت خودم درستش میکنم شکایت نکن
نکردم
ولی ولم نمیکنه پیامایی میده که قلبم آتیش میگیره
پیاماشو میخونم واقعا تهوع میگیرم
بفرس عزیزم
گذاشتی لایک کن
گوش نده شکایت کن
دلیل طلاقت چی بود؟
خطتو عوض کن
میتونی شکایت کنی ازش تا سر جاش بشینع مو دماغ نشه
یکبارشکایت کن تا جمع بشه جریمه بشه تا ادم بشه
بزار
دوسال پیش همسرم میخواست ماشین ثبت نام کنه ولی چون پلاک فعال داشت نمیتونست من ثبت نام کردم ماشین و دادم بهش پولشم خودش داد من اصلا حواسم نبود اصلا بهش فکر نکردم بعد از جداییمون ولی خواهرش یه جوری به من پرید که همه ی اموال برادرمو بالا کشیدی که خودم دارم فکر میکنم نکنه چیزی ازش پیش من جا مونده
اصلا به شوهر سابقت چیزی نگو اولین کار شنبه مستقیم شکایت کن یکبار دوبار گذشت کردی بسه
پس فردا صب ساعت هفت برو شکایت کن
تا شکایت نکنی آدم نمیشه طرف
همه ی پیاماشو نمیتونم بزارم همین یه تیکه خیلی منو سوزوند من موقعیت اجتماعی بالاتری داشتم وضعیت مالیم خیلی بهتر از اونا بود
بذار
گذاشتم ولی نیومد 😐
