گفت چخبرته این وقت شب میخوایی دوتا تخم مرغ آبپز بخوری تو توپ بریزی میترکه نگاه کن هیکلتو
منم باهاش بحث کردم
بعدگفت چیه درد بی شوهری داری اومدی سرمن خالی میکنی بیچاره؟هیچکس نیومده بگیرتت ترشیدی توخونه من همسن تو بودم بچمم بغلم بود
نه ریخت داری نه هیکل ترشیدی دردتو سرمن خالی میکنی همینه که اون پسره که باهاشی بهت میرینه دیگه😐
سر دوتا دونه تخم مرغ😐
رفتم یکیشو گذاشتم تویخچال گفتم بیا یکیشو برداشتم تخم مرغات کم نشه حالا خوب شد؟دردت دیگه چیه
روا نداره من یه چیزی برای خودم درست کنم بخورم
اون سری اومدم یه سیب زمینی آبپز بخورم انقد نگام کرد غر زد اخر آبجوش ریخت روم شکمم سوخت😕