ی بار رفتم دیت پسره بقدری مشنگ بود هزار بار از رفتنم پشیمون شدم دو متر قد داشت تو خیابون میدویید میگف توام بدو بریم تو فلانمغازه یخ کردیم مثل بچه ها حالا دو دیقه اشنا شدیم بعد مثل بچه هاهم حرف میزد ن خیلی خوشگل بود فک میکرد ناز میشه من میمیرم براش اومدم خونه بلاکش کردم