درسته مادره و ...خیلی چیزای دیگه
اما زن چی ؟زن هیچی به هیچی
ای کاش همسرم مدیریت رفتار داشت و منو متنفر از خودشو خانواده اش نمیکرد
داشتم میمردم یکی از کلیه هام نزدیک بود از کار بیوفته یک ماه فقط بیمارستان بستری بودم اما شوهرم ککش هم نگزید از صبح تا شب چشم به راه بود فقط میومد پنج دیقه بقران فقط پنج دیقه سر میزد اونم با گوشی مشغول بود اصلا بامن هم صحبت زیاد نمیشد انگار حوصله اش نمیکشید،حالا پارسال مادرش یه مریضی خیلی کوچیک گرفته بود این ده روز تمام روزه گرفته بود که مادرش چیزیش نباشه و عین شمع و پروانه دورش میچرخید،حالا اشکال نداره مادره ،اما من میگم پس من چی؟من کی میخوام مورد اهمیت قرار بگیرم ؟با همه چی همسرم ساختم ،کرونا گرفته بود من کاری نبود که نکرده باشم از هر نوع آبمیوه طبیعی عصاره گوشت دمنوش هررررچییی فکرشو کنید در حالی که مادرشو خواهرش میترسیدن کرونا بگیرن تصویری گاهی حالشو میپرسیدن اما من هر روز پیشش بودم بهش روحیه میدادم که طوریش نشه ..اما یه بار من مریض شدم اهمیت خودمو دیدم پیشش،خیلی دلم شکسته ،یه چیزی بگین!!!!اگر پسرم نبود قطعا تصمیمی برای زندگی میگرفتم