عموی بزرگم از نوجوانی میگفتن ک سرکش بوده البته با پدرومادرش
اصلا احترام نمیزاشت بخاطر زنش پدرومادرش رو کتک میزد بخاطر زنش با برادرا دعوا داشت و کتکشون میزد
صاحب ۴تا پسر شد و ی دختر سر پیری توسن ۶۰ ۷۰ سالگی زنش ازش جدا شد و حقوق پدرشو میگیره الان ن دخترش ن پسراش پدرشونو نمیخوان و الان دربه در شده هر روز ی جا
بعضی وقتا ک برادرا راش نمیدن میره تو پارکینگ ماشین سنگینا میخوابه چون خودشم ی روزی راننده ماشین سنگین بود
ولی کلا زنش بهش وفا نکرد تا زمانی ک پول و زور داشت میخواستش ولی وقتی دید دیگه نمیتونه کار کنه انداختش دور
رنش هم طوری بچه ها رو تربیت کرده بود فقط به حرف مادره باشن