آقا ب شدت حالم دا ه بهم میخوره از زندگیم

خواهرشوهرهمتونم

عضویت: 1401/09/04

تعداد پست: 5749

تخم ت نباشه

😡فقط طلاق😡

1403/10/13

|

03:57

3 نفر لایک کرده اند ...

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3745

دیسیپرین

اولین قدم تنظیم خوابه

سر ساعت بخواب سر ساعتم بیدار شو

سخر خیز باش

برنامه هاتو بنویس

از نظر تغذیه خودتو تقویت کن .مثلا شیر بادام

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/10/13

|

03:57

1 نفر لایک کرده اند ...

soosoo777

عضویت: 1403/09/22

تعداد پست: 229

یه قهوه بخور یه آهنگ بزار نیم ساعته همه کارارو کردی دیسپیلنم مد جدیده

1403/10/13

|

03:58

0 نفر لایک کرده اند ...

soosoo777

عضویت: 1403/09/22

تعداد پست: 229

دیسیپرین اولین قدم تنظیم خوابهسر ساعت بخواب سر ساعتم بیدار شو سخر خیز باش برنامه هاتو بنویس از نظر ت ...

ببخشید خندم گرفت اخه خودتم که اینموقع بیداری

1403/10/13

|

03:58

2 نفر لایک کرده اند ...

گربه_نارنجیی

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/09

تعداد پست: 366

دیسیپرین اولین قدم تنظیم خوابهسر ساعت بخواب سر ساعتم بیدار شو سخر خیز باش برنامه هاتو بنویس از نظر ت ...

مشکل اینه نمیتونم پا شم یعنی بلند میشم برم دور کارام بعد دو دقیقه دوباره میام دراز میشکم واقعا خسته شدم از خودم

1403/10/13

|

03:59

0 نفر لایک کرده اند ...

گربه_نارنجیی

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/09

تعداد پست: 366

ببخشید خندم گرفت اخه خودتم که اینموقع بیداری

شاید اون کارش طوری نباشه ک صبح بخاد پا شه من احساس میکنم چون دیر موقع بیدار میشم انرژی لازم و برا کار کردم و درس خوندن ندارم

1403/10/13

|

03:59

0 نفر لایک کرده اند ...

هیچ_

عضویت: 1402/10/28

تعداد پست: 3745

ببخشید خندم گرفت اخه خودتم که اینموقع بیداری

همیشه به خنده باشی گل اما نه خنده به دیگران

من کلا شب راندمانم بهتره .در ضمن امتحانو این صوبتا هم ندارم . بچه کوچیک دارم شیا کارامو میکنم که صبح وقت بیشتری با بچم بزارم . شغلمم خونگیه

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

1403/10/13

|

04:00

1 نفر لایک کرده اند ...

بارانم۲۶

عضویت: 1401/04/12

تعداد پست: 2854

فردا بیدارشدی یعدانرژی زا بخور بیفت به جون خونه وکارات سعی کن نه دراز بکشی نه بیایی دور گوشی اینطوری هم کاراتو کردی هم ظهر نخوابیدی شبم زود خوابت میبره

1403/10/13

|

04:00

0 نفر لایک کرده اند ...