2777
2789
عنوان

آقا ب شدت حالم دا ه بهم میخوره از زندگیم

| مشاهده متن کامل بحث + 516 بازدید | 59 پست
مشکل اینه نمیتونم پا شم یعنی بلند میشم برم دور کارام بعد دو دقیقه دوباره میام دراز میشکم واقعا خسته ...

چند سالته 

تاحالا چکاپ دادی ؟

شبا چند ساعت می‌خوابی ؟ نهایت باید ۸ساعت بخوابی .خودتو مجبور کن بیشتر از این نخوابی

قهوه یا خوردن سیب ناشتا رو امتحان کن .شیر بادام بشدت انرژی زاست.ابجوش درست کن ۵ تا ۷ عدد بادوم درختی رو بریز تو آبجوش باهم میکس کن سر بکش. هیلی انرژی میده به آدم 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

بابت موضوعی ناراحتی ؟ بی حوصلگی گاهی اوقات پیش میاد 

منم مثل تو البته من افسردگی گرفتم و به معنای واقعی کلمه انگاری چون یه استکان شستنم ندارم ولی خودمو به زور تکون میدم 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

متاهلی؟

آره ولی همسرم بنده خدا صبح میره ساعت ۶ اینا میاد ولی امروز ک اومد چون دور گوشی بود نهار درست نکرده بودم عذاب وجدان داشتم البته که رفت از بیرون گرفت ولی خب از اینکه خودم کاری نکرده بودم بدم اومد 

عزیزم به بدی نگیر اصلا منظور بدی نداشتم بخدا اخه یلحظه دیدم این موقع همچین نصیحتی کردین البته خواب م ...

مخصوصا برا کسی که امتحان و درس داره خواب شب بشدت مهمه تاثیر مستقیم رو حافظه داره 

و اینکه من سر شب ها میخوابم . تازه بیدار شدم الان صبحمه😂

تو تاریکی سرعت کارام بالاتره من عجیبم اصن😂

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
چند سالته تاحالا چکاپ دادی ؟شبا چند ساعت می‌خوابی ؟ نهایت باید ۸ساعت بخوابی .خودتو مجبور کن بیشتر از ...

۲۱ 

کمبود ویتامین b دارم

احتمالا همین کارو کنم زود بیدار شم قهوه بخورم حداقل یخورده ب کارام برسم

منم تازه الان میخوابم تا ۱۲نیم ۱

اما برنامه ریزیم‌و دارم مثلا غذام اگ تایم طولانی میخواد امشب اماده میکنم برای فردا یا خورشتمو میذارم تا فردا کم کم بپزه. شنبه ها روز نظافته و هرساعتی باشه حتی شب حتما تمیز میکنم سه شنبه ها هم دوباره ی جاروی سرسری میزنم ک تو یک هفته کثیف نشه ظرف ظهرم همون موقع میشورم شبم همینطور 

دیسیپرین اولین قدم تنظیم خوابهسر ساعت بخواب سر ساعتم بیدار شو سخر خیز باش برنامه هاتو بنویس از نظر ت ...

دیسیپلین درسته همون ک اسی گفت عزیزم

فقط 30 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
شاید دوست نداره دیسیپلین داشته باشه🤨ولی دلیل نمیشه ندونه😂اصلا شایدم تا الان خواب بوده، تازه بیدار ...

دقیقا. سر شبا میخوابم.پسرم زلزله ی مجسم هست واسه همین مجبورم از سحر بیدار باشم برم دور کارام 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...
بابت موضوعی ناراحتی ؟ بی حوصلگی گاهی اوقات پیش میاد منم مثل تو البته من افسردگی گرفتم و به معنای واق ...

حقیقتا احساس میکنم اینکه بی حوصلم و نمیتونم هیچ کاری کنم چون به پروژه های دانشگاهی فکر میکنم ک چقد سنگین این سنگینی رو جسمم و مغزم فشار اورده

دیسیپلین درسته همون ک اسی گفت عزیزم

عه؟!

من دیسیپرین رو درست میدونم که 

شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...

منم مثل تو بودم البته الانم هنوز هستم. نزدیک یکماهه در دوره تغییر عادت و ترک گناه شرکت کردم. فعلا هنوز در دوره تئیوری هستم دو سه روز دیگه دوره عملی شروع میکنه. دوره رایگانه. ۳۶۰ روز هم هست فقط لازمه روزی ۱۵ دقیقه آموزش را ببینی. از جلسه ۲۶ به بعد دوره عملیش شروع میشه. قبلش ۲۶ جلسه تئوری هست که خیلی مهمه. دوره خفنی هست. به نظرم شرکت کن. رایگانم هست . کافیه تو گوگل این عبارت را سرچ کنی. مهندس طلبه. بعد در دوره ترک گناه و تغییر عادت شرکت کنی. حیفه از دستش نده. ما باید عادت هامونو تغییر بدیم و عادت سازی کنیم. ان شاءالله هم من و هم شما و هرکس دیگه که قصد تغییر داره موفق بشه

دقیقا. سر شبا میخوابم.پسرم زلزله ی مجسم هست واسه همین مجبورم از سحر بیدار باشم برم دور کارام

خدا سلامت برای هم حفظتون کنه❤

موفق باشید عزیزم❤🍀

خدادر زمین بندگانی داردکه برای برآوردن نیازهای مردم   میکوشند،اینان ایمنی یافتگان قیامتند                                        امام موسی کاظم(علیهالسلام)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792