2777
2789
عنوان

دخترای عاقل و با سیاست بیاددد

| مشاهده متن کامل بحث + 251 بازدید | 37 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

اگه میخوای حتا یه درصد هم که شده با ط فکر ازدواج داشته باشه هیچ جوره به این موضوع اشاره نکن اصن که بخواد حس کنه دام ازدواج براش پهن کردی، چون مردا دقیقا لحظه ای ک حس کنن یه دختر دام ازدواج براش پهن کرده و به فکر ازدواج با اون ادمه میکشه کنار، بخاطر اون حس مسوولیت زیاد ناخوداگاه خودشو کنار میکشه و حتا اگه خودشم قصد ازدواج با شما رو داشته اون لحظه به کل نظرش عوض میشه، و اینکه میتونی با یه مدرس رابطه در این مورد صحبت کنی، خیلی میتونه بهت کمک کنه من در مورد رابطم باهاش صحبت کردم و واقعا کمک کرد 

خودت رو دم دستی نکن، همه مردا بدون استثنا عاشق زنهای مغرورن

اخه چرا؟💔

غرور که چیز خوبی نیست

من خودم خیلی مهربونم اصلا اگه بخوامم نمیتونم نغرور باشم یعنی کسی منو دوس نداره؟

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
اخه چرا؟💔غرور که چیز خوبی نیستمن خودم خیلی مهربونم اصلا اگه بخوامم نمیتونم نغرور باشم یعنی کسی منو ...

منظورم اون غرور نیس، مثلا ابراز محبت باید اول از طرف مرد باشه بهتره زن نازه مرد نیاز، منظورم این نیس که زن محبت نکنه میگم بزاره اول مرد محبت کنه بعد زن، یه جوری نشه که مرد فکر کنه اگه قهر کنه دنیا برای زن تموم شده است 

منظورم اون غرور نیس، مثلا ابراز محبت باید اول از طرف مرد باشه بهتره زن نازه مرد نیاز، منظورم این نیس ...

وای من دقیقا اینجورم ک گفتی💔

دلم طاقت نمیاره یکی باهام قهر باشه ولو حق با من باشه

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
وای من دقیقا اینجورم ک گفتی💔دلم طاقت نمیاره یکی باهام قهر باشه ولو حق با من باشه

خوب بده دیگه، شوهرم از نظر قیافه ازم سرتره ولی من اصلا تا حالا نگفته ام بهش که وای تو خیلی فلانی یا آرایش نمی کنم میگم من بهترین قیافه  رو دارم با اینکه کاملا معمولی ام ، ۱۵ ساله ازدواج کردم یادم نمیاد قهر کنیم حتی یکبار هم منت کشی کنم، همه مردا تا زمانی عاشقت هستن که اون غرور زنونه ات رو حفظ کنی بفهمن عاشق سینه چاک شون هستی همون دقیقه غرورت رو له می کنن

خوب بده دیگه، شوهرم از نظر قیافه ازم سرتره ولی من اصلا تا حالا نگفته ام بهش که وای تو خیلی فلانی یا ...

اره من بعضی وقتا بدم میاد از اخلاق خودم 

همش دوس دارم به همه کمک کنم

ازشون تعریف کنم

به همه محبت کنم

ولی تهش میبینم بازم مغرورا خواستنی ترن

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز