2777
2789
عنوان

این کیدراماها خیلی بیشورن🥺🥺

| مشاهده متن کامل بحث + 2144 بازدید | 207 پست

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

واای اره چینی هم می بینم من نه نههههههه مدرن هم عااالیع ولی کم اگه خوباش رو ببینی عالییه مثل عشق پنه ...

من رودخانه ای که از آن میگذرد رو دیدم واقعا قشنگ بود ۲ بار هم نگاهش کردم عشق پنهانم دیدم اما چند قسمت آخرش رو ندیدم چون از نظرم کشش دادن

اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواسته‌م رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواسته‌م رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤

من رودخانه ای که از آن میگذرد رو دیدم واقعا قشنگ بود ۲ بار هم نگاهش کردم عشق پنهانم دیدم اما چند قسم ...

اره واقعا تاریخی بهتره هر چند من اصلا وقت نمیکنم ببینم 😂🤌آخرین تاریخی فک کنم چند سال پیش دیدم اونن چند تای دیگ هم ارزش داره حتما ببین

کـی مثـل خــودم دـلــبر لـــجـبــاز داره✨🌈

اره اره ولی ببر و گل رز خیلی خوب بود🥺🥺 تو چیزو دیدی برای هفت زندگی دوستت دارم🥲

نه اونو میخوام ببینم قشنگه؟

اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواسته‌م رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواسته‌م رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤

اره واقعا تاریخی بهتره هر چند من اصلا وقت نمیکنم ببینم 😂🤌آخرین تاریخی فک کنم چند سال پیش دیدم اونن ...

آره تو لیستم میزارم ببینمشون

اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواسته‌م رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواسته‌م رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤

اره خوب بود همین پسره توش بازی کرده البته من نصفه دیدم جونم نگرفت کامل ببینم🥲😂

چرا؟

اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواسته‌م رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواسته‌م رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤

طولانیه

آها

اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواسته‌م رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواسته‌م رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤

یذره به من معرفی کن وقتی تلفن زنگ میخوردو دیدم خیلی دوست داشتمممیچیزی میخوام خیلی پسره سوسول نباشهمث ...

سریال ملکه اشکها شبیه سریال وقتی تلفن زنگ خوردهه ، داستان درمورد دختریه که داره میمیره ولی فکر میکنه شوهرش عاشقشه ، شوهره هم وانمود میکنه عاشقشه ولی پنهانی منتظره دختره زودتر بمیره

سریال دونده دوست داشتنی رو ببین خیلیییی قشنگه عاشقش میشی....انقد دوسش داشتممم

سریال با شوهرم ازدواج کن هم خیلیییی خوبه ، درباره زنیه که شوهرش بهش خیانت میکنه بعد تو دعوا میکشتش ، بعد مرگش یهو چشماش رو باز میکنه میبینه چندسال تو زمان برگشته عقب و هنوز با شوهرش ازدواج نکرده

سریال ازدواج برای انتقام هم قشنگه شبیه سریال با شوهرم ازدواج کنه ولی من تا تهش ندیدم فقط تا جایی دیدم که دختره نامزد خواهرش رو میدزده

اگه تاریخی در سبک چوسان هم دوست داری کلییی سریال عاشقانه دارم بهت معرفی کنم♥️

قطع امید کردممممگ ...سگ‌های شکاری رو ندیده کسی...قهرمان ضعیف کلاس رو هم همینطور ما همه مرده ایم رو ه ...

من دیدم😂✋️

سگ های شکاری و موش رو خیلیییی دوست داشتم 

موش رو که اصلا نگم مغزم رو به چخ داد🥲 هنوز نتونستم شبیهش پیدا کنم 

فروشگاهی برای قاتلان و شب فرارسیده است رو فقط به امید اینکه شبیه موش باشن دیدم ولی قشنگ بودن ، شب فرارسیده است رو دوست داشتم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792