والا خودم دارم دغ میکنم یماهه از کاراش خبردار شدم
افسرده دپ حال خودشم اصلااا ندارم اصلااا
وقتاییم میریم بیرون عصر موقعی ک داره هوا تاریک میشه میبره تو ماشین جاهای خلوت...
ازش خسته شدم نمیدونم دردمو ب کی بگم
عکس چتش با رفیقشو نشون بابام دادم ی سرفه هم نکرد ذلیل مرده
ولی مامانم میگه من پشتتم
من عادت دادم بهش یا میریم لاله پارک یا اطلس😃
ولی بازارو با مامان خودم میدم
از الان عادت ندی بعدا پشیمون میشی
خب بهم میگفت خودتو بکشی هم بازار نمیرم
گفتم برسون خونه هرجا میری برو
پر از لباسای قدیمی و خونگی و بزرگسال من ۱۸سالمه چطوری اونارو بپوشم منی ک رفته بودم شومیز مجلسی بگیرم
حالا بهشم میگفتم خوشم نمیاد سگ میشد
ببین یه مدت بهش فرصت بده اصلا باهاش حرف نزن یاکم محلی کن یاببرش مشاوره وقهروطلاق بذارمرحله ی اخر اینجوری بعدا اگه اتفاقی افتادپشیمون نمیشی
دیروز زنگ زده ظهر میام بیارم خونمون
ب مادرشوهرم زنگ زدم خونه نبود گفتم درس دارم نمیام
دیروز ب بابام زنگ زده پرووو میگه شاید میخواستم ببرم جایی فلان بهمان
ب بابام گفتم تو خونه خالی من چ غلطی میکنم
دوباره ب بابام گفت دخترت داره بهم تهمت میزنه اینطوری باشه نمیازرم درس بخونه
میرم ازمایش میدم بعدش همه چیو تموم میکنم فلان بهمان
بابامم قطعش کرد دیگ لال شد لال
منم کسی پشتم نیس🥲
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز