وای بچه ها دختره تایپک زده بود من پیرسینگ زدم ناخون و مژه کاشتم ژلم زدم ولی نچرال حالا من به خودم میگم این ربطی به من نداره ولی مشکل این جاست داخل مدرسه آخه ؟ هرجایی تیپ خودشو داره داخل مدرسه باید ساده باشی الان شاید حمله کنن سمتم بیان بگن اگه مامان بابات گذاشتن حتما انجام بده من که مامان بابام میزارن ولی خودت نمیتونی بفهمی هرجایی هر مکانی پوشش خودشو داره ؟ دختره اومده میگه نمیخوام مثل زنای خونه دار بشم واقعا این نسل خیلی مزخرفن
وقتی جواب استارتر تو تاپیک میدم تو خودت قاطی نکن خودشیرینی نکن نخود هر آش هم نشو چون اصن اعصاب و حوصله دعوا ندارم،دعوا شد فحش دادی صدبرابر تو فحش میدم و قانونی پیگیری میکنم تهدید الکی نمیکنم واقعا پیگیری میکنم که دفعه دیگه به کسی دیگه فحش و بی احترامی نکنی اوکی؟با من دهن به دهن نشو اعصاب کافی ندارم(((درخواست دوستی قبول نمیکنم))
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اولین بار که چشم هام رو به دنیا باز کردم والدینم رو دیدم اولین قدمم رو برداشتم اولین کلمه رو گفتم چیزای رنگارنگ دیدم آسمون دیدم خورشید دیدم و...دومین بار که چشمم رو به دنیا باز کردم برای اولین بار رفتن به مدرسه رو تجربه کردم با دوستام تو حیاطمون از صبح تا شب بازی کردم کارتون دیدم روز شماری میکردم که کی باز تابستون میشه برم خونه دایی با دختر دایی بازی کنم وقتی والدینم برام چیز های خوشمزه میخریدن ذوق میکردم تنها آرزویی که داشتم این بود که مثل بچه های دوروبرم تبلت داشته باشم و...سومین بار که چشم هام رو باز کردم دنیا کم کم رنگ و روشو از دست داد همه جا خاکستری و سرد شد اولین تار موی سفید رو توی موهام دیدم با اینکه سنم کمه! برای اولین بار به این فکر افتادم که یه چیزی توی زندگیم درست نیست... دنیا به اون چیزی که تصور میکردم نیست...یه چیزی رو ندارم...ایندفعه باید به خدا میگفتم اون چیز رو بهم بده برعکس دفعه های قبل که آرزو و خواستهم رو به مامانم میگفتم.ولی نمیدونم چرا هر چقدر با خدا حرف میزنم به درخواستم توجه نمیکنه؟یا نشونه ای از اینکه درآینده به اون خواستهم رسیدم نمیده؟شاید صدام رو نمیشنوه؟! احساس میکنم هر چه قدر دست و پا بزنم وضعیت بدتر میشه و من بیشتر غرق میشم و بدتر اینکه هیچ کس از اون چیز هایی که توی دل و ذهنمه خبر نداره و درکم نمیکنه🙂🖤