2777
2789
عنوان

خانما چی کار کنم تو رو خدا بیاید

99 بازدید | 15 پست

هم رو دوست داریم و تقریبا ۱ سال و نیمه با همیم

نمی‌خوام روم توی روش باز بشه ولی شده تقریبا

و یکی دو شبه صحبتامون داره رادیکالی می‌شه

ناراحتم از شرایط چی کار کنم🥲🥲

دیگه یک سال و نیمه با همین دیگه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

دیگه یک سال و نیمه با همین دیگه

آره و تا حالا خیلی مراعات کرده ولی هر روز هم و می‌دیدیم به خاطر یه سری شرایط( اومدم مسافرت و دو هفته هم و نمی‌بینیم)

و پارتنرم به شدت آدم گرمیه هرچند تا حالا رفتاری ندیدم که اذیت کنه هیچ وقت پیش قدم نشده و بهم هیچ فشاری نیاورده ولی نگرانم با حرفایی که می‌زنیم ذهنیتش تغییر کنه راجع به من

قصدمون هم جدیه 

از اول قرار بود حتی صحبت کردن در موردش رو هم بعد از عقد بزاریم که شناختمون از هم کامل بشه و هر دومون احساسی برخورد نکنیم اگه به جدایی ختم شد

میدونی دیگه کاری نمیتونی بکنی چون دارید به هم نزدیک میشید عزیزم

طبیعیه اینا؟

این صحبتا چند ماه بعد شروع رابطه طبیعیه؟

نباید نگران بشم که قصدش چیز دیگه ایه؟

آخه حتی ۸ ۹ ماه دستمم نمی‌گرفت

آره و تا حالا خیلی مراعات کرده ولی هر روز هم و می‌دیدیم به خاطر یه سری شرایط( اومدم مسافرت و دو هفته ...

به هر حال رابطه عاطفی یه بخشیشم جنسیه تو هر کاری هم بکنی

کشش جنسی نباشه تو اصلا جذب این مرد نمیشی

با خودت بازی روانی راه نتداز

خیلی وقتا قبل عقد هم باید چهار تا چشمه از طرف ببینی که تصمیم بگیری اصن میخوای عقد کنی باهاش یا نه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
به هر حال رابطه عاطفی یه بخشیشم جنسیه تو هر کاری هم بکنیکشش جنسی نباشه تو اصلا جذب این مرد نمیشیبا خ ...

آخه نگرانم نظر اون در موردم تغییر کنه و فکر کنه آدم زندگی نیستم😂🥲

وگرنه من می‌دونم اون فقط با من این جوریه

آخه نگرانم نظر اون در موردم تغییر کنه و فکر کنه آدم زندگی نیستم😂🥲وگرنه من می‌دونم اون فقط با من ای ...

چه ربطی داره

الان مثلا اون خیال میکنه تو دختر خیلی چشم و گوش بسته ای هستی و نه آفتاب دیدی نه مهتاب، اگرم چیزی ببینی و بشنوی و بگی و تجربه کنی فقط تحت حالتیه که باهاش ازدواج کرده باشی؟

شما چه ازدواج کنید چه نکنید با همدیگه اید

شتر سواری هم دولا دولا نمیشه

با خودش داری این حرکاتو میکنی دیگه با غریبه که نمیکنی

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
خیلی حق می‌گی خواهر من.لی نکنه نگیره منو چون خیلی وابستم🥲😂

حالا گیریم که نگیره

چون مثلا یه احتمالی هست که نگیره تو باید کلا یه سری تجربیات رو از خودت دریغ کنی که بعدیا رو هم همچنان ندونی باهاشون چیکار کنی؟

بعدم از کجا مطمئنی این کارا رو نکنی میگیره؟

زندگی یه تئوری احتماله

توی هیچ چیز قطعیت وجود نداره

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
خیلی حق می‌‌گیاین اولین و آخرین آدم زندگی منه🥲

هیچوقت به هیچکس نگو اخرین

چون یه وقتی شرایط پیش بیاد ازش جدا شی فک میکنی دنیا تموم شده

بگو دوست دارم تا اخرش باهاش ادامه بدم

ولی دنیا تموم نمیشه اگه این آدم هم نباشه

چرا اینو میگم؟

بخاطر اینکه یه وفتی که لازم بود بری از ترس تنها موندن التماسش نکنی که بمونه و یه جور رفتار نکنی که انگار زیر ابی اونم کپسول اکسیژنته

به رابطه به چشم همراهی نگاه کن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز