حیف یادش بخیر اون شبی که گفتی دوستم داری چقدر با خودم گفتم خدایا اسیب نزنم بهش چقدرفکر کردم دربارش یه مسیر رو شروع کردیم با هم عاشق بودنو از هم گرفتیم مرسی که چندین ماه از عمرتو صرف من کردی عاشقم بودی بی قید و شرط حواست بهم بود همه جا هوامو داشتی اینقدر قشنگ عاشقم بودی الان که دارم مینویسم اونقدر گریه کردم چشم هام صفحه گوشی رو نمیبینه اگه خودمون بخوایم مسیر هیچ وقت تموم نمیشه مگر اینکه دیگه زیر خاک باشیم. حیف که خیلی چیزا زودتر از اینکه فکرشو میکردیم تموم شد خودت میدونی هیچ وقت برای داشتن همچون ارتباط هایی باهات دوست نشدم واقعا از اعماق وجودم عاشقتم و با تک تک سلول های بدنم میخوامت دوستت داشتم و دارم و خواهم داشت تا زمانی که قلبت برا من باشه تا زمانی که من باشم . کاش نمیشد اینطوری کاش میتونستم باز دستاتو بگیرم ولی عملا تا چندین سال نمیتونم تو هیچ جمع خانوادگی حضور داشته باشم و میریم زندگیمونو میسازیم تو یه شهر بودیم که چه بهتر نبودیم هم هی آخر هفته ها بهم سر میزنیم تو قول های منو یادت باشه منم قول های تو رو یادم میمونه ها
هیچ وقت هیچ جای زندگیت کم نیار همیشه تلاش کن برای اون چیزی که دوستش داری و برس بهش
خیلی دوستت دارم خیلی عاشقتم همیشه هر جا هستی موفق باشی