تمرکز درس خوندن ندارم اشکم میاد همش
قلبم سنگینه مغزم داره میترکه
گفت نمیخوام دورت بزنم خانواده ام همه ناراضین گفتن از نزدیک فقط برات زن میگیریم و....
گفت نمیخوام بگم دو ماه باشیم یه سال باشیم درست میشه چون میدونم نمیشه
نمیخوام بفهمن کی هستی کاری باهات داشته باشن
میدونم دختر نجیبی هستی نمیخوام چیزیت شه
اخه من اولین بارم بود عاشق شدم اولین بار واردرابطه شدم
مامانمم میدونه گفت دو روز دیگه نگی برگردیم دیگه من نمیزارم پیاماشو پاک کرد و شماره هاشو گفت قسم قرانت میدم اگه باهاش حرف بزنی اگه بفهمم حرف زدی به بابات میگم بکشت
چیکار کنم
یه جاهایی ازش یخورده پیام عکس دارم برا خودم...