نمیدونم وسواس فکریه یا چی
ولی این دو ساله از زمین و اسمون برام میباره واقعا خستم این همه مشکل رو نمی تونم باهم تحمل کنم هر چی خدا رو صدا میزنم خدا بدترش میکنه ازش نا امیدم
خیلی ناامید
نماز شب میخوندم الان به نماز شب فکر میکنم حالم بد میشه که چجور با عشق خدایی رو صدا میزدم که یه نگاهم بهم ننداخت کمکی بهم نکرد یه مشکلمو حل نکرد
بنظرم دلیل این حال من فقط خواست خدا بوده و بس میخواست از خودش دورم کنه موفقم شد ولی بازم ول کن نیست همش بد بیلری بد شانسی اه خستممممم