موضوع خیلی مهمی نیست ، ولی من به دلیل اینکه خیلی کمال طلب و جزئی نگرم این موارد واسم مسئله ای حاد شده ، و چون توی زندگیم خیلی موارد اینچنینی وجود داره و مخالفت کردم شوهرم حسابی بدش میاد و باهم تنش داریم و گاهی موجب دلخوری و توهین و دعوا میشه
لطفا در راهکاری که میدید ، فقط کوتاه اومدن منو در نظر نگیرید!
شوهرم رفته سفر یکروزه و ساعت 2 ظهر میرسه شهرمون. و اولین منطقه ای که میرسه محله مادرشوهرم هست و ما اون سر شهریم
زنگ زده بمن که منم همون ساعت برسم درخونه مادرش ، با هم بریم اونجا از ساعت 2 تا شب 12
من دوست ندارم برم
1- شنبه دخترم امتحان داره که بذای شوهرم اهمیتی نداره
2- وقتی ساعات طولانی اونجاییم، من نمیتونم دراز بکشم یا حتی پامو دراز کنم، باید حجاب کنم و این خستم میکنه ولی شوهرم راحت میگیره میخوابه، ضمن اینکه خسته اس و دیشب نخوابیده
3- تایم طولانی اونجا مساوی است با باز شدن روی اونا بهم و گاهی حرفای بیربط زدن
4- پدر من 8 ماهه فوت شده و مادرم شهرستان تنهاس، این هفته نوبت مادر من بود برم، بخاطر امتحان بچم نرفتم ، اما ایشون راحت داره میره خونه باباش