دخترم الان دو سال و نیمشه روزهای اول بعد زایمان نهایت تلاشمو میکردم دخترم شیرخودمو بخوره نوک سینه نداشتم و سینم بزرگ بود خیلی شرایط سختی بود و حتما باید یه کسی کمک میکرد تو شیردهی سر همین موضوع بچه رو شیرخشکی کردم من خیلی خجالتی و با حیا بودم اما نمیدونم اون دوران چرا اینکار کردم جلوی خاله همسرم و مادر شوهرم با کمک خواهر شوهرم و شوهرم بدون اینکه شالی چیزی رو دوشم باشه به بچه شیر میدادیم و خواهر شوهرم نوک سینه رو میکشید که بچه بتونه دو قطره شیر بخوره و شوهرمم کاری نمیکرد اما همین نشستن اون تو اون شرایط شرم آوره بش فکر میکنم میگم خدایا چرا من اون تایم اینکارو کردم سینه بعد زایمان هم دیدین چقد سیاه و زشت میشه وای خدایا
وا😑😑😑
عزیزم خانمن دیگه مگه اونا بچه شیر ندادن، چه فکرایی میکنیا شل کن بره
وا باید شوهرت فقط کمک میکرد اخه خواهر شوهر!!
اشکال نداره
وا یه میمیه همه دارن شوهزتم ک محرمه خجالت برا چی ولش کن بره دیگ گذشته اوناهم یادشون نی
خودشون این دوران رو گذروندن عزیزم.براشون عادیه کاملا.
اگر تو شرایط عادی بودی و زائو نبودی زشت بود
ن خجالت بکش ن شرم کن 😂
فک کنم شما زن داداش منید
منم چند شب پیش یهو بهش فک کردم گفتم زنداداشم چطور قبول کرد دست به سینش بزنم اونم جلو‌داداشم ولی خب شرایط مجبورمون کرده بود باید هر طور شده به بچه شیر میداد
هیچ فکری نکردن خیالت راحت منم شرایط تو رو داشتم اطرافمم زیاد دیدم زن زائو جلو شوهرش شیر بده تو همچین شرایطی
تورو خدا فکر نکن عزیزم بابا شل کن این دنیای فانی و بی ارزش واقعا ارزشش رو داره؟؟از فردا خبر نداریم زندگی کن برا خودت بخدا اگه کسی یادش مونده باشه واقعا آدم تو کلیپا و فیلما ی جدید یه چیزایی میبینه همه چیو ریختن بیرون هیچ عین خیالشون نیست اونا باید شرم کننا نه شما که
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز