خودش خیلی دوس داشت من استخدام بشم کلی همکاری کرد کلی تشویق کرد همه کاری کرد هرچی خواستم تهیه کرد که من تونستم آموزش پرورش قبول بشم. چون روستا میرم امسال قبل هفت سوار سرویس میشم حاضر نیست بچه رو ببره مهد سختشه. واسه همین پیش خودش نگه میداره. اولا اذیت میکرد ولی الان نه اصلا. ولی مشکلی که هست تا سر چیزای دیگه بحثمون میشه میگه من دیگه بچه رو نگه نمیدارم خودت هرکاری میخوای بکن. خسته شدم از این رفتارش. به سرم میزنه برم کلا انصراف بدم دیگه نرم مدرسه. یه جوری رفتار میکنه انگار بچه فقط مال منه و داره بهم لطف میکنه نگهش میداره و این چند ساعت که میرم مدرسه میرم پی عشق و حالم. اعصابم خرابه موندم حیرون چیکار کنم
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
که بچه ، بچهی هر دوی شماست و مسئولیت نگهداریش با هر دوتون؟
از طرفی چرا روستا ها رو برای خدمت انتخاب کردید ؟
من به تو میگویم اشکالی ندارد که بهترین نیستی و تشویقت هم نمیکنم که بهترین باشی.بینظیرها از دور بینظیرند و بهترینها از دور بهترین...از نزدیک، همه چیز ایراد دارد. هیچ چیز بدون نقص نیست، فریب عکسهای بینقص آپلود شده در شبکههای اجتماعی را نخور، هیچکس زندگیاش آنقدر که وانمود میکند خوب نیست، اینروزها زندگیها و روابط آدمها، همهاش جلوههای ویژه است،هیچ چیز بینقص نیست.اشکالی ندارد که گاهی ژولیده و بههم ریختهباشی، که بعضی روزها بیهدف روی تختت دراز بکشی و به ترکهای سقف اتاقت خیره شوی، یا لم بدهی مقابل تلویزیون و شبیه به آدمهای بیخبر از دنیا، فیلم ببینی و تخمه بشکنی و عین خیالت هم نباشد که فلان رایگیری به نفع چه کسی تمام شد و دنبال سفیر صلح و نجات دهنده نباشی. اشکالی ندارد که گاهی بیحوصله باشی، ورزش نکنی، کتاب نخوانی، قدم نزنی و ناامید باشی، اشکالی ندارد که گاهی هم حالت بد باشد.خلاصه که من به تو میگویم اشکالی ندارد که همه چیز زندگیات عالی نباشد، در این آشفته بازار دنیا، توقع عالی بودن، کمی زیادهخواهیست شاید.همین که هنوز هم بلدی واقعیتها را بپذیری و بازهم برای خودت دلخوشیهای ساده بسازی و زندگی کنی، قدرت و جسارت بینظیری به خرج دادهای...❤️🍬✨
منم یه طاقتی دارم اینکه هر وقت دعوامون میشه همینو میگه که دستمو بزاره تو پوست گردو اعصابمو بهم میریزه گاهی میگم گور بابای همه چیز دیگه نمیخوام ولی میدونم پشیمون میشم