سلام
من ۱۹ سالمه داروسازی میخونم و از یه خانواده نسبتا خوبم
طرف مقابل از فامیل ها هست سطح اجتماعی و خانوادگیش از ما پایین تره شغلش هم جوشکاریه و درس تا دیپلم
خانواده ش آدمای خوب هستن و منو دوست دارن
توی دوره دوستی ایم و به من پیشنهاد داد منم بر اساس حسی که از درونم گرفتم و وایب خوبی بهم داد گفتم آشنا بشیم الان ۶ ماه میگذره گاهی مهربون ترین مرد دنیاست و گاهی چنان بهت بی محلی میکنه و سرد و کوتاه جوابت رو میده که فکر میکنی هیچی نیستی!
من نمیدونم باید باهاش چیکار کنم این درحالی که دیگه خسته شدم که مستقیم و غیر مستقیم بهش بگم بابا من اینجام توجه کن!
و بهش وابسته شدم...