دقیقا اینم تا حالا یه املا نگفته به بچه ها
میشینم یه ساعت ریاضی درس میدم سوال مینویسم براشون یبار گفتم بیا یه املا بگو به بچه من کارامو کنم نتونست تا آخر تموم کنه گفت حوصلم نمیکشه
پسر بزرگم کلاس چهارمه کوچیکه سوم،شاید تو عمرشون دوبار باباشون برده باشه حموم اینارو اونم با زور
هیچوقت یادم نمیره سقط کرده بودم بیمارستان بودم بهش گفتم اون دمپایی هارو بده برم دستشویی نداد گفت نوکرتم مگه
برن گمشن همشون،پیر شدیم بدنمون داغون شده بعد اینا یه موشون سفید میشه غصه میخورن میندازن تقصیر زنا