2777
2789
عنوان

بیاید سوال دارم درباره ازدواج راه دور

| مشاهده متن کامل بحث + 192 بازدید | 28 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من همسرم مشهدیه خودم تهران،و خونمون تهرانه

والا از پسرای قومیتای دیگه که خوشم نمیومد واسه ازدواج

مشهدم واسه این اوکیم که خب شهر بزرگه،همسرمم فارسه

ولی خب با پسر شهر کوچیک یا قومیتای دیگه اوکی نمیشدم کلا

با هم کنار نمیان دختر از تهران و مثلا پسر از شهر کوچیک یا قومیتای خاص

هیچ وقت ندیدم کنار بیان

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨

نه به صد دلیل قانع‌کننده...خودم تجربه‌شو دارم با ابنکه الان شهر خودم زندگی میکنم..دقیقا سختیش همینه

اولا دوره نامزدی واقعا سخت میگذره، دوما وقتی خانواده همسرت یه شهر دیگه‌ای هستن بااااید و لزوما وقتی میرید بهشون سر بزنید قطعا یه شب نکه نمیشه بمونید باید چندروز بمونید این چندروز موندنه واقعا یه‌سری حریم‌ها خواسته و ناخواسته از بین میره

بنظرم ادم خونه پدرشوهر مادرشوهره چندشب پشت‌سرهم نمونه بهتره

قسمت سخت ماجرا اینجاست که اونا وقتی میخوان بیان خونه پسرشون یه شهر دیگه چندروز می‌مونن واقعا سخته مخصوصا اگه ادم شاغل هم باشه

ما آخرین نسلی هستیم که می دونیم دنیای قبل از اینترنت چه حس و حالی داشت..

عزیزم همچی به خودت بستگی داره 

عموم از شهری زن گرفت که فاصله بین شون فقط چهل دقیقه ست 

زن عموم یسر خونه پدرش بود چون تحمل دوری از خونواده ش رو نداشت 

عموم هر روز صبح چهار صبح پا می‌شد تا یه مسیر یک ساعته رو طی کنه و زن عموم رو برسونه شهرش و یک ساعتم توی مسیر بود و تا برمیگشت و یک ساعتم طی میکرد تا  میرسید سرکار می‌شد شش صبح 

شبم ساعت ده از سر کار برمیگشت یک ساعت راه میکوبید تا برسه شهر خانومش تا جمع کنن و برگردن میشه دوازده یا یک 

خونه شون همیشه کثیف بود، هیچ کسی خونشون نمیرفت،توی خونه شون غذایی پخته نمیشد ،بچه هاش بیست چهاری توی مسیر بودن همیشه مریض بودن عموم کلافه بود 

عاشق هم بودن ولی عشق براشون کافی نبود 

خود زن عموم اعتراف کرد از این وضع خسته شده نه توان دوری از خونواده ش رو داره و نه به زندگیش میرسه و تاکید کرد حتماااا برای پسرام بزرگ شدن  شده همسایه مون رو میگیرم  تا همیشه مثل ما توی مسیر نباشن 

در واقع اگه میدونی تحمل دوری رو داری به شهر دیگه  ازدواج کن ولی اکه وابسته هستی این کارو نکن 

شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید🦋 ورنه قاضی در قضا نامهربانی می‌کند 
من همسرم مشهدیه خودم تهران،و خونمون تهرانهوالا از پسرای قومیتای دیگه که خوشم نمیومد واسه ازدواجمشهدم ...

نه من فقط از لحاظ مسافت خواستم بدونم

واقعا چطور میشه از دو استان دور هم رو تو نامزدی شناخت؟ اصلا دیدار خیلی سخت میشه

نه به صد دلیل قانع‌کننده...خودم تجربه‌شو دارم با ابنکه الان شهر خودم زندگی میکنم..دقیقا سختیش همینها ...

اره اینایی که گفتی رو منم فکر کردم واقعا عذاب آوره 

دوره ی نامزدی هم نمیدونم چطوری میشه هم رو شناخت؟ اصلا خیلی سخت میشه دیدار داشت

عزیزم همچی به خودت بستگی داره عموم از شهری زن گرفت که فاصله بین شون فقط چهل دقیقه ست زن عموم یسر خون ...

مرسی عزیزم خیلی خوب و کامل گفتی پاره واقعا راه دور خیلی چالش برانگیزه

نه من فقط از لحاظ مسافت خواستم بدونمواقعا چطور میشه از دو استان دور هم رو تو نامزدی شناخت؟ اصلا دیدا ...

چون تهران زندگی میکرد میدیدمش

با احترام،درخواست دوستی پذیرفته نمیشود//💍🤍👩‍❤️‍👨
اره اینایی که گفتی رو منم فکر کردم واقعا عذاب آوره دوره ی نامزدی هم نمیدونم چطوری میشه هم رو شناخت؟ ...

بازم بستگی به خود ادم داره من شخصا ادم راحتی نیستم و خیلی حد و حدود دارم واقعا از عذاب برام بالاتره عشق کورم کرد

شناخت که اتفاقا بیشتر میشه..وقتی دوران عقد یه چند بار بری شهرشون و خونشون چندروز بمونی‌ خیلی چیزا دستت میاد..من همون ماه‌های اول قشنگ شناختمشون ببین نحوه رفتار پدرشوهر با مادرشوهر..یا کلا اینا با پسرشون ببینی چقدر احترام بین روابطشونه

خساست یا دست‌‌و دلبازیشون رو قشنگ سر سفرشون متوجه میشی و خیلی چیزای دیگه

ما آخرین نسلی هستیم که می دونیم دنیای قبل از اینترنت چه حس و حالی داشت..

توی فامیل داشتیم دختر شهر خودش موند و پسر راه دور بود،بازم پوست کلفت میخواد،رفتن به شهرستان برای دیدار پدرشوهر و مادر شوهر و برعکسش و گرفتن وقت از زندگی و هزینه های متفرقه،بستگی به آدمش داره ،مردم مهاجرت میکنن یک کشور دیگه و ازدواج می کنند،کار نشد نداره ولی من به خانواده وابسته بودم ،می دونستم  تحمل راه دور ندارم

عزیزم دوره ی نامزدیتون هر چند وقت یک بار همو میدید؟ شب هم خونتون میموند؟ منظورم قبل عقده

ما اصلا قبل عقدی نداشتیم عزیزم

ازدواجمون سنتی بود بعد تقرییبا ده بیس روزم به ازدواج رسید و عقد کردیم شوهرم تقریبا هر ماهی دو ماهی میومد تو دوران عقد ی هفته ابنا میموند دوباره برمیگشت

تا خدا بنده نواز اس به خلقش چه نیاز😉
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792