امشب رفتیم اونجا نزدیک نیم ساعت نشستیم تا از خونه کسی بیان بدون اطلاع رفتیم ولی تا رسیدیم جلو در خونه دیدیم نیستن زود زنگ زدیم ک کجایید و ما اومدیم و….نیم ساعت نشستیم تا اومدن
بعد تا رسید ی خرده بعد گفت چایی نذاشتی فلان
ی خرده گذشت من سرپا بودم دوباره گفت با لحن دستوری ک برو میوه بیار چایی بذار غریبه نیستید ک یعنی جوری لحنش بود ک وظیفتو چرا انجام نمیدی عین خونه خودته در حالی ک تو جهات دیگ با من دوستانه رفتار نمیشه یا صمیمی ولی اینجا ک میشه میگه غریبه نیستید منم نارحتم ک آدم ب عروس میگه دستت درد نکنه یا من نمیتونم بلند شم یا بی زحمت چایی بذار و این حرفا انگار من زیر دستشم یا بردشم اینجوری ح میزنه تازه من دیر ب دیر میرم