انقد با مادرشوهر راحتی که میری جلو در زنگ میزنی میگی اومدم. انقد باهاش راحتی وقتی نیست میری خونه میشینی تا بیاد. ولی وقت چایی میگی به من چه
اینجوری نمیشه حدو حدود رو بذار. اگه مهمونی قبلش خبر بده. اگه نه راحتید باهم دیگه پس خونشون یه سری کارها رو انجام بده بی منت