2777
2789
عنوان

چه حرفی بهتون زدن ک ناراحت شدین و یادتون مونده

| مشاهده متن کامل بحث + 302 بازدید | 33 پست

به خدا دوستای زیادیم هم بچه کوچیک داشتن، ولی هیچ کدوم مثل من برا درس با شوهرشون چالش نداشتن!

حتی یکی از دوستام بچه ۳ ماهه داشت، شوهرش هر شب کشیک بچه رو می‌آورد دم بیمارستان، دوستم میرفت تو ماشین شیر بچه رو میداد و میومد! 

چی بگم والا!!

الان اونا همه تخصصشون تموم شده، وقتی بهشون میگم من حتی دیگه سر کار هم نمیرم، آنقدر تعجب میکنن!

من که موقعی که هنوز متاهل نبودم تا ۵ بعد از ظهر درمانگاه استادامو با التماس از استاد که تو رو خدا فقط اجازه بدین کنارتون بشینم و نحوه درمان بیمار رو ببینم، میرفتم. من که عاشق جراحی بودم و تا آخرین مریض اتاق عمل رو  می موندم تو اتاق عمل. من که تو دانشجوییم چیزهایی از جراحی میدونستم که گاها رزیدنتا تعجب میکردن. آنقدر عاشق رشته جراحی بودم که استادا اجازه داده بودن هر وقت میرم اتاق عملی، گان بپوشم و دست بشورم و وایسته کنار استاد و رزیدنت و از نزدیک جراحی رو ببینم!!!

به خدا دوستای زیادیم هم بچه کوچیک داشتن، ولی هیچ کدوم مثل من برا درس با شوهرشون چالش نداشتن!حتی یکی ...

اگه امکانش رو داری دوباره برو پیگیری درس‌و‌شغلت بشو 

حیفه ایقد علاقه داری و ول کنی بعدا ممکنه برات حسرت بشه بیشتر دلت بسوزه 

و چقدر ممکنه بخاطرتو و علم تو ممکنه مریض درمان شه حیفه برو پیگیر شو اگر البته امکانش رو داری 


بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اگه امکانش رو داری دوباره برو پیگیری درس‌و‌شغلت بشو حیفه ایقد علاقه داری و ول کنی بعدا ممکنه برات حس ...

دیگه حتی حوصله صحبت پزشکی رم ندارم. خیلی دلسرد شدم. میدونم اینکه شوهرم میگه حمایتت میکنم فقط حرفه. وقتی بیوفته تو سختی و فشار، یه جوری میچزونه آدمو که آدم قلبش درد میگیره. یه بار هنور بچه نداشتم، تازه عروسی کرده بودیم و من کشیک اورژانس بودم، یه بحثی برا تعداد زیاد کشیکام و نداشتن تعطیلی کردیم و آنقدر حرفاش زخم زد به قلبم که رفتم کشیک، سر کشیک دچار حمله قلبی شدم و یه شب بستری شدم!

یه وقتایی عکس اون موقع هامو تو اتاق عمل یا با دوستام رو تو لپ تاپ میبینم، اشک میریزم، دلم تنگ میشه برا اون روزا، حسرت میخورم برا اون وقتام ولی زندگی گاها اونجوری که ما دوست داریم یا برنامه ریزی میکنیم پیش نمیره!

دیگه احساس میکنم دلخوشی تو زندگیم ندارم، همه دلخوشیم شدن بچه هام. واسه اینکه دیگه هیچ چیزی اون قدرا هم خوشحالم نمیکنه است که شوهرم به دست و پا افتاد و دنبال اینه که برم گردنه به اون روزام. به اون وقتایی که شادی بودم!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792