2777
2789
من تنها نوه بزرگ خانواده هستم..

ای وای تو انگار کسی هستی که من میشناسم. اونم همینو میگفت و اولین نوه بود. مطمئن باش اصلا عاقبت خوبی نداره موندن اونجا

نهایتا هر روز یکی دو ساعت بهش سر بزن

ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل ها، تورا آزاد، آباد و سربلند با چشمانِ باورِ خود خواهند دید؟                                                                                                                    یادت باشه اولین قانون رها کردنه. و تلاش بدون خواستن.. وقتی خواستن رو ترک کنی جادوی درونت مقدس میشه درست مثل یک نوزاد که حضورش توی این دنیا ی جادوی مقدسه، چون خودش نمیخواد بیاد و می‌آد. مثل مرگ که جادوی دروازه دومه.. مقدسه چون خودت برای مردن تلاش و تقلا نمیکنی... ولی وقتی تقلا کنی و بخوای خودکشی کنی دیگه مقدس نیست. مثل همین جوونه گیاه نگاش کن، مقدسه چون نمیخواسته به زور از دل خاک بیرون بیاد. فقط تلاش رهاشده اش اونو به اینجا رسونده. تلاش رهاشده.... اره.. تلاش رهاشده...و قانون دوم بازگشت هست.. هر جادوگری باید بدونه که هر کاری بکنه عاقبت به خودش برمیگرده. برگشتِ عملش شاید دیر بشه ولی میرانا شک نکن هر کاری بلاخره به همون شخص برمیگرده چون فکر و عمل هر کسی در واقع همون کسه. برای همین هیچوقت سراغ جادوی سیاه و آزار دیگران نرو.. حتی اگر خودت اذیت شدی و رنج کشیدی انتقام رو رها کن. بی دریغ و رها باش... که تا رها نباشی راهی برای جاری شدن پیدا نمیکنی... 

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

میدونمدلم نمیاد تنهاس.. شوهرش تو اوج ۶۰ سالگی بخاطر بیماری فوت کرد نمی‌خوام تنها باشه اما خاله هام ا ...

کدوم شهر هستی. ؟   باید یه پرستار بگیرید که کنارش بمونه.  

با این کار آینده و زندگی خودت نابود نکن 

برای یه لحظه درد، یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!

یه مورد اینجوری دیدم. دختره سالها موند پیش مادربزرگش و ازدواج هم نکرد. مادربزرگ پیر شد. مسئولیتش خیلی زیاد شد ولی همه دیگه عادت کرده بودن که مسئولش این دختره اس.

دختره نه می تونست برگرده خونشون نه دیگه می خواست بمونه. رابطش با مامانش در حد یه خاله شده بود. مادربزرگ هم مادرش نبود.

از اینجا رونده و از اونجا مونده. نه خونه ی درست و حسابی داشت نه خونواده ی کامل.

یه کاری بکن. کل زندگیت داره تحت تاثیر قرار می گیره.

زنده باد هیولای اسپاگتی پرنده!

محبت زیادی وظیفه میشه

بعد اگه ی روز با مادربزرگت کاری بشه و اون لحظه تو بیرون باشی همه تورو مقصر میدونن،نمیگن این طفلی شبانه روز زندگیشو گذاشت ،میگن اون لحظه چرا اینجور کردی چرا نبودی و فلان، چرا همچین مسئولیت بزرگی رو تو ب گردن بگیری،

عزیزم بهر بهونه ای شده برو خونتون، و هر از گاهی سربزن،تا ارج و قرب داشته باشه بودنت،وگرنه وظیفه ات میشه.

تو اگه نری کسی حق نداره بگه چرا نمیری،چون فقط یه نوه هستی،بچه هاش موظف اند.

ای وای تو انگار کسی هستی که من میشناسم. اونم همینو میگفت و اولین نوه بود. مطمئن باش اصلا عاقبت خوبی ...

چرا آخه ؟ 

محبت و لطف کردن بده؟ ولی بی هیچی نیس من دارم اذیت میشم ... 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792