چجورى به شوهرم بفهمونم كه منم ادمم و يه سرى نيازا دارم

باید برنامه ریزی کنید برای درآمدش 

مردی ک نمیذاره زنش نظر بده و مدیریت کنه 

آخر هیچی از خودش نداره بخدا 

بشین باهاش حرف بزن 

بگو بیا مدیریت کنیم هزینه هارو 

بگو ی ماه بده دست من پس اندازم میکنم 

کم کم اعتمادشو بدست بیار

اگه میتونی برو سرکار،اگه گفت ندارم بگو پس حق نداری بگی سرکارنرو،

شوهرمن نمیذاره حتی سرکاربرم

ب تو نمیده پس نفهم و گداس 

تو مهم نیستی آیا 

بعضی وقتا اره،بعضی وقتا نه،باید عشقش بکشه، ی دفه برا پسرم کلاس اول گفتن قراره ساعت بدن به همه ، همه والدین قرارشد۱۰۰هزارتومن بدن تا برا بچها ساعت بخرن،باورت میشه نداد،آخرش من از کسی قرض کردم پول ساعتو دادم،

شوهرم پولداره،میلیاردره،ماشین زیر پاش ۴میلیارده.ولی آدم درستی نیس.

دلم ازین میسوزه.برا زنو بچه و خونه زندگیش زورش میاد خرج کنه،ولی برا بقیه خرج میکنه،مثلا ۳۰ نفر رو بخرج خودش میبره مسافرت،با این گرونیا، بعد خونمون خرابه شام رو میمونه.وسایلی برا خونه بخوام نمیخره یا پول نمیده بخرم.ده سال تو خونه مستاجری بودیم با اینکه ۴تا خونه داشتیم 

مامانت راست میگه ،سعی کن همش انتظاراتو بگی تا کم کم بفهمه توهم نیازهایی داری،شاید من اول زندگی سکوت کردم و ب شوهرم نمیگفتم،اونم از کم توقعی من سواستفاده کرده و ب همین منوال داره ادامه میده،هی خواسته هاتو بگو تا زیادشه از ده تا حداقل۵تاشو انجام بده

نظر من اینه ک تقاضاهاتو زیادکن، بعضی اوقاتم یواش انگار داری باخودت غر میزنی بگو بابا منم خب یه نیازهایی دارم یه پولی برام هر برج کنار بذار.هر هفته یبار این حرفو بگو،بالاخره آویزه گوشش بشه،شما هنو اول زندگیته شاید بتونی تغییرش بدی،ولی سکوت نکن ک باعث میشه فکرکنم کم توقعی. 

درسته 

مرد خسیس علاج نداره

جون میده و پول نمیده

اگه اهل رفت وامده با آدمهایی که برا خانواده ایشون خوب خرج میکنن رفت و آمد کن..این رادیو که تو رفتی من ده سال پیش رفتم.اگ میخوای موفق بشی ترس از شوهرتو بذار کنار ونیازاتو برآورده کن..اینجور موافق باید پوست کلفت باشید

الان بعد از ده سال به این نتیجه رسیدم هفتاد درصد مقصر خودم بودم..اول زندگیته  اصلا بش شل نگیرچونکه عادت میکنه

اخه برا خانواده خودش خرج میکنه،برا خواهر برادراش،برا رفیقاش، بمن و بچه هام ک میرسه میگه ندارم،دیگه میگم مگه میشه نداشته باشی،میگه دلم نمیخاد بدم میخای بخوا نمیخای برو راه باز جاده دراز.

حتی تا مرز جدایی هم رفتم ولی ن بخاطر خساستش،بخاطر خیانتاش، ولی باز بخاطر بچه هام نمیونم،دل خوشی هم ندارم ازین زندگی،ولی بخاطر بچهام ک ازم نگیره نمیتونم،آخه پول و پارتی داره،من دستم ب هیچ جا بند نیس،حتی نمیذاره کارکنم، درآمدی داشته باشم، وگرنه من خودم لیسانس هستم،میتونم سرکاربرم،توی دادگستری کارکنم،ولی نمیذاره،پولم نمیده بهم...

فقط میخاد غذایم بده تا خودم برم طلاق بگیرم،

منکه بخدا مهریه هم نمیخام فقط بچهامو بده برام کافیه، کاش خدا یه نیگا بمنم بکنه

من ماهانه ام رو اینجوری زیاد کردم..که برا مدرسه دخترم و برنامه های کلاسیش ک  پول  باید واریز کنیم میگه با گوشی خودت واریز کن بعدا بهت میدم،،منم کلی می‌ذارم روش.

عزیزم ناراحت نباش

تو خانم قویی هستی پیروزی با توئه

اونم تقاص پس میده