یه فیلم هست که میگن چهل روز صدای خورشید رو ضبط کردن و بعدش گذاشتن روی دور تند.خورشید میگه بکراجواب. به فارسی میشه فردا باید جواب پس بدین. واقعیه؟اینکه فردای قیامت هست و روز جواب پس دادنه درسته.اینکه خورشید حرف میزنه و اینو میگه واقعیه؟
مثل اینکه شما اصلا درساتو خوب نخوندی وگرنه میدونستی مراحل ساخت خورشید چیه😒
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
پس صدای بقیه اجرام اسمانی رو بشنوی چی میگی؟ چرا همچیو دینی مذهبی میکنید حرف نمیزنه عزیزم. فقط صداس. تازه صدا هم نیس فرکانسه ک با تغییر طول موجش تبدیل شد ب صدای قابل شنیدن
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود....🥀 🤡مـــــردیم از خوشـــــــی🤡
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
اون سر و صدای تو فیلمم به خاطر فعل و انفعالات سطح خورشیده
شیطان و پیروانش همیشه حق به جانب هستن غافل ازاینکه خدا برنامه ی ویژه ای براشون داره 😁💪گفته بودم ،نگفته بودم؟😎😎انچه عقاب داخل قفس را پیر میکند غم قفس نیست، پرواز کلاغ های بی سروپاست.
در مورد اینکه چرا ادب نداره و پشتش به ماست هیچ توضیحی نداده؟
کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
روزی سگی داشت در چمن علف میخورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف میخوری؟! سگی که علف میخورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف میخوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف میخوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی