ببین تو باید براساس شخصیت خودت بفهمی.
من یه دوستی دارم که اصلاااا میگه حس جنسی نداره خیلی سال هم هست متاهله ۱۰ ساله متاهله و از شانس بد و بی فکریش شوهرش کامل برعکس خودشه گاهی اوقات میاد پیش من گریه که زندگیم نابود شد سر این قضیه میگه شوهرم جوریه که انگار کوره ی آتیش باشه بدنش یه جور عجیب که میگه اصلاً قابل درک نیست برعکس منه کامل،،،،اما من از رابطه فراریم بدم میاد به هیچ وجه خوشم نمیاد و ۱۰ ساله طلاق عاطفی گرفتن.
حالا چرا جدا نمیشه؟؟
چون خانواده اش میگن نباید با ما زندگی کنی.
اینم به شوهرش میگه مهریه ام رو بده تا خونه ی جدا بگیرم اونم میگه ندارم که بدم.
این جوری شده که ۱۰ ساله کنار هم دیگه هستن اما انگار نیستن.
بچه هم نیاوردن چون هیچ حسی این وسط نیست.
خودش میگه کنارشم چون مجبورم نمی تونم برم با خانواده ام تحملشون نمی تونم کنم.
از طرفی میگه زورم میاد درک نمی تونم کنم شوهرمو حس انتقامش رو با گرفتن مهریه می خواد آروم کنه.
حالا اگه از همچین زنی بپرسی رابطه مهمه نظرت چیه؟؟
میگه نه مهم نیست بیخوده.
یکی هم برعکسه.