اولین بار برای قرعه کشی بود ک پول نیاز داشتم و ب اسمم درنمیومد خیلی درمونده بودم دیگه گفتم اگر این ماه نشه طلاهام میفروشم
اولین بار بود چله یاسین برداشتم ۲ هفته بعدش قرعه کشی بود
شب قبل قرعه کشی خواب دیدم در خونمون رو میزنن درو باز کردم یه پسر بچه پاکت پر از پول داد بهم پر از تراول های صاف و نو داشت میرفت بهش گفتم اینارو کی داده گفت خدا داد بیارم برای شما
روی پاکت دیدم نوشته الله
فرداش ب اسمم درومد قرعه🥹