والا اخرین دفعه خیلی حرف و نقل شد یکی رو به یکی معرفی کرد که خواهر پسره همکار عروسش از اب درومدن ماجراش مفصله سرشما رو درد نیارم خلاصش اینکه تومهربرون دعواشون شد و رفتن محل کار عروس خاله بیچارم با عروس خودشون دعوا کننن پای اونم به حراست باز شد زمدگیشون نزدیک بود خراب بشه دیگه همه باهاش دعوا کردیم خودشم گفت پشت دستمو داغ گذاشتم ازاینکار