شوهرمو خیلی دوس داشتم بعد کلی راه بهم رسیدیم وقتی وارد زندگی شدم دیدم اون چیزی نیست که من فکر میکردم خیلی عصبی بود رو مغزم بود نمیشه جایی باهاش برمو اعصابم بهمنریزه کلا رو مخه ولی در نهایت دوسش دارم مثلا وقتی میخوابه حزمیکنم نگاش کنم یا پیش یکی اسمشو میارم باغرور ازش میگم ولی بعضی وقتا میگم کاش میمرد انقد اعصابمو میریزه بهم
واقعا من عاشقشم یا چیه ؟
چون برا همسر اولم اینطور نبودم همیشه از وجودش خجالت میکشیدم هیچ وقت نمیخواستم بهم نزدیک شه ولی برااین اینطور نیستم شبا که میخوابم حتما باید انگشتمم باشه بهش بخوره وقتی دعوامون میشه من چیزی نمیگم