من به شدت به مادرو خواهرم وابسته هستم کلا سه تاخواهریم و یه برادر دارم.برادرم کلا نیس پیشمون .من به شدت وابسته خانوادمم.پدرم خواهرام مادرم.پدرم اکثر اوقات ماموریت بود والانم اکثر اوقات یاتو اتاقش مشغول کتاب خوانیه یا ورزش وخلاصه اکثر اوقات منومادرو خواهرام باهم میگذره
اگرم بخوان بگن یواش و با لحن درست نه تو جمع بگن پیف پیف بو میدی😐
اخه کل حرف من اینه اصلا نه دهنم بو میداد نه سیر خورده بودم و به شدت اهل رسیدگی به خودمم.این خواهرم خوب چون نمیخوام خیلی کامل توضیح بدم ممکنه یوقت تاپیک به بیراهه نره.ولی بخام بگم شیش ماه اینوره شیش ماه دبی کارش وزندگیش بجورایی اونجاس.واسه همین به شدت عزیزه واسه خانواده چون شیش ماه سال نمیبیننش زیاد.به شدت این خواهرم مغرور و خودخواه شده
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
خوبیم داره ها مثلا کل خریدامو واسه لباس و چیزایی که نیاز دارم یامیرم اونجاباهاش انجام میدم یا خودش برام میخره میاره ولی این رفتارارم داره.حالا مادرم میگه خوب خواهرت حساسه تو مراعات کن .اونم اشتباه کرده بد گفته ولی مسیله حادی نیس که بخوایی باهاش تند برخورد کنی و گله کنی
واقعا به غرورم برخورد چون جایی که بودیم اشنا هم بود.حالا این خرید کردنای خواهرم توچشم همه خیلیه ولی کلی کار من انجام دادم تو این چندساله براشون اصلا تو چشم کسی نیست.چون کسی هم نمیبینه به زبون میارم میگن منت میزنی دوزار نمی ارزه کارات.وقتی فک میکنم که همسرو بچمو چقد فدا کردم که خانوادمو خوشحال کنم ولی به چشمشون نمیاد واقعا ناراحت میشم.همیشه من مقصرم و بچه ی بد.برادرم که تو کانادا داره عشق و حالشو میکنه سالی یبار میاد گاهیم دوسال یبار عزیزدردونس.این خواهرم که دبی هست عزیزدردونه.اون خواهرمم ته تغاریه عزیزدوردونس.منم دوست دارنا ولی شرایطی حس میکنم.گاهی اخساس میکنم انگار اضافیم
امروز مادرم اومد خونم بحث همین موضوع شد یکی مادرم گفت یکی من خلاصه باهم کمی با دلخوری صحبت کردیم و منم گلمو گفتم که همش همیشه من ادم بده ام و مادرم رفت حالا نمیدونم کارم درست بود یاغلط خسته شدم واقعا
میدونی زیادی گذشت کردی حالا توقع دادن همچنان همونطور گذشت کنی و اگه یجا اعتراض کنی ناراحت میشنبه نظر ...
اره اینو قبول دارم.بچم شیش ماهش بود به شدت اذیت بود گفتن سفر شیراز بچین بریم میدونستم بچم خیلی اذیت میشه بخاطر اونا رفتیم بچم شدیدا اذیت شد جوریکه به غلط کردن افتادم تهش گفتن میخاستی نیایی کی زورت کرد ماکه ماشینم داشتیم پولم داشتیم جاهم داشتیم
میدونی زیادی گذشت کردی حالا توقع دادن همچنان همونطور گذشت کنی و اگه یجا اعتراض کنی ناراحت میشنبه نظر ...
منم چون انگار جدیدا همه چیز عین اتشفشانیه که داره فوران میکنه شدم کمی عصبی اعتراض میکنماابته نه همون اولش اول اروم میگم ببینم بهم حق نمیدن عصبی میشم واسه همین به شدت همه گارد دارن بهم جدیدا