2777
2789

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

باید بخوای از خدا تا معجزه بشه ، یکیش همسایمون که بیمار بود انگار یه غده نمیدونم چی روی بینی یا داخل بینیش بود پول نداشت رفت امام رضا گفت چند دقیقه بعد از این که با امام رضا حرف زدم بینیم خارش خیلی شدیدی گرفت و مدام میخاروندم وقتی اومده بود دکتر انگاری که همچین چیزی اصلا نبوده 

یا برای خودمون یه چیز خیلیی محال رو که دیگه واقعا امید نداشتیم درست شد 

برای خودمم همینطور از امام حسین خواستم از حضرت رقیه خواستم دورشون بگردم

شفای بیمار؟!!!!!!!

من از تبار کوروشم* آزاده ای پر شورشم *پیکان تیر آرشم *خون رگ سیاوشم*من کاوه آهنگرم* تاب ستم نیاورم     از چرم پرچم ساختم* تا بر ستمگر تاختم*از غرب از ماد آمدم *از گلشن داد آمدم *ارژنگ پاک مادیم*من پارتیم اشکانیم* من شیر مرد پارسیم*موج خلیج پارسیم *اوج توان داورم* از شاه بیت خاورم* اعجاز نظم طوسیم* شاهنامه ی فردوسیم* آن روز ایران را ببین * برتر ز روم و مصر و چین* بسر شود این خاریم *زیرا که آریایی ام*معنی واژه " ایران " سرزمین آزادگان است . فردوسی در شاهنامه در باره خوی آزادگان ( ایرانیان ) چنین می سراید :تو با دشمن ار خوب گفتی رواست / از آزادگان خوب گفتن سزاست."ایران "یعنی سرزمین آریایی ها برگرفته از کلمه آریا یعنی نجیب و شریف.🧚‍♀️

باید بخوای از خدا تا معجزه بشه ، یکیش همسایمون که بیمار بود انگار یه غده نمیدونم چی روی بینی یا داخل ...

پس چرا امام رضا به من پناه داد 😔

رفتم پابوسش زجه زدم کردمش ضامن زندگیم ولی ....

ازش نشونه خواستم اگه صدامو می‌شنوه بهم ثابت کنه همون لحظه بهم نشونه مو داد ، ولی مشکلم هر روز داره بدتر میشه و منم مشکل قلبی گرفتم از فکر و خیال...

شفای همسرم. البته ذوند درمانو پیش رفتیم اما به خواست خدا شفا گرفت

یا اینکه دخترم موقعی که به دنیا اومد دکترم گفت دو دور بندناف پیچیده دور گردتش ولی دخترم سالم موند. خیلی زیاد غست از این نمونه ها

امضام وشاید ده مورد مشابه 

لطفا لایک نکنید💗 تا اخربخون ، اولش اینکه شیدای فاطمه(س) دومش  👈 عاشق اهل بیتم عشقم دلیل داره بخون تا بدونی چرا نور امیدم هستن بخصوص حضرت فاطمه توسخت ترین شرایطم آب رو اتیش بودن.👈👈👈یکی بهم یه تهمت ناحق زدبدجوردلم شکست گفتم به من نگفتی به حضرت فاطمه گفتی خودش جوابتوبده یه هفته بعدسرنماز با دل شکسته درقران باز کردم میدونی چی اومد نوشته بود:کسانی راکه به مریم تهمت ناروا زدن را به سزای عملشان میرسانیم...(اسمم مریمه)دوروز بعد اون ادم با گریه والتماس زنگ زد وحلالیت خواست گفت پاکیت بهم ثابت شد به ناحق اون حرف وزدم حلالم کن که تمام زندگیم داره از هم میپاشه.این فقط یه نمونه از بزرگی خدا وقران واهل بیته که تو زندگیم دیدم,💖💖💖

پس چرا امام رضا به من پناه داد 😔رفتم پابوسش زجه زدم کردمش ضامن زندگیم ولی ....ازش نشونه خواستم اگه ...

درست میشه به حق فاطمه زهرا همه چیز درست میشه به خدا امید داشته باش یادت نره ناامیدی بزرگترین گناهه

میشه لطف کنید برای خواهرم دعا کنید

عنایت شهید سید مجتبی علمدار


روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانم من گفت: “من هرچه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید بر آورده میشود.”

آن روز گفت: “آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب(سلام الله علیها) را نصیب ما کند.”

روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت: “با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود شب جمعه ی بعد در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) نائب الزیاره سید بودیم!”

در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هرکسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید می رود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود.

هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: “به فلانی(از همکاران محل کار)، این مطلب را بگو…”

روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: “تو درباره ی سید مجتبی چی می گفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکل من حل نشد.”

گفتم: “اتفاقا سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری!”

از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: “سید پیغام داد و گفت: ” مشکل اول تو با توسل به مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) حل می شود. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!” رنگ از رخسار دوستم پریده بود. گفت: درسته”

توی سفر راهیان نور همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از روحانیان کاروان جلو آمد و گفت: “من زیاد به این حرف ها اعتقاد ندارم. برو به این سید بگو که می شناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق می گیره برای اینکه بچه دار نمی شه. بگو آبروی خانواده شهید در خطره.”

من هم بعد از سفر به سراغ مزار سید رفتم و بعد از زیارت عاشورا همین مطالب را گفتم.

نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت. می خواست آدرس قبر سید را بپرسد.

گفت: “با همان دختر شهید و همسر و فرزندش می خواهیم بریم سر مزار سید!”

سید به یکی از دوستانش گفته بود: “هروقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا را بخوانید. سه بار هم در اول و آخر آن نام مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ببرید.”

نقل از: یوسف غلامی


منبع: کتاب: “علمدار” کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی


 شادی روح شهید علمدار صلوات

کاربر آقا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792