اونایی که حرفه این و تجربه دارن بیان به مام یاد بدن که داستانشون چجوری پیش رفت😂
کسی گفت منم لایک کنین🫡
بگم خاستگارم بود محرم اومد جای زن ها ببینه من و مامانش کنار ما بود بهش گفته بود بیا از قبل هم حرف خاستگاری زده بودن حواب ن داد بودیم
من کار میکنم تو باشگاهش هر روز بهم زنگ میزنه پیام میده
برام مکمل میخره🥴
با همه مربی‌های دیگه غر غر میکنه به من میگه هر موقع بیام خواستگاری نمیزارم بری باشگاه
بچه بودم حدودا کلاس سوم جوگیر شده بودم تو یه گوشم گوشواره پوشیده بودم یه گوشو انداخته بودم بیرون بعد با یه حالت خشن در خونمونو باز میکردم و میبستم با یه من سیبیل و ابرو پیوندی اخرشم وقتی مامانم فهمید بخاطر جوگیر شدن به خاطر یه چلغوز تاریخ مصرف گذشته این کارا رو کردم تا یه هفته نذاشت برم بیرون🤷
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز