خودش سقف تاپیکاش پر بود از من خاست براش بزنم
میاد میخونه خودش
شوهرم کارش مکانیکیه
لباس کارش جداس
امروز صبح زود لباس های تر تمیز ینی اونایی که تو مجلسی مهمونی جایی میپوشه رو پوشید رفت
حتی ساعت گرونشم انداخته
تا الان خونه نیومده ناهار زنگش زدم میایی خونه گفت نه «
الان بهش زنگ زدم تو که بیکاری به یکی بگو بیا لوله ابگرمکن درست کنه سه ماهه خرابه! میگه من کجا بیکارم! @
گفتم تو که سرکار نیستی ینی بیکاری دیگه
بدون هیچ حرفی قطع کردم
خیلیممممم عصبیم که کجا بوده یعنی!!!
صداشم برعکس همیشه یه جای آروم و دنج میومد و بدون عجله حرف زد برعکس همیشه
اومد خونه چه واکنشی داشته باشم؟
چی بهش بگم؟
میشه کمک کنید؟
من تو کف یه محبت و حرف زدن باهاش موندم
اگه بیکار بود خب میومد خونه دیگه با باشیم
اگه بیکار نبود چرا لباسشو پوشیده و ساعت ماعت انداخته!!
جور درنمیاد چرا؟