دوستیم چند ساله
هیچی اولش داشتم خیر سرم سرب سرش میذاشتم گفتم آره فلانی منو دوسم نداره و اینا گفت از کجا میدونی بعد برگشت گفت هنوزم میگم دلم تنگ شده گفتم دلتنگ ی دوست بعد گفت آره تو همه چی منی ولی عشق ن من به عشق باور ندارم ! من حتی معنی حرفشو نفهمیدم کلی تیکه انداختم اینکه معلوم نیست با چند نفری و من تازه فهمیدم کلی دوست داری و ... اونم هیچی نگفت فقط گفت اینایی ک میگی کین بگو آشنا شیم
دو روز بعد ی زنگ کوچیک زدم بهش سر ی موضوعی بعد ناراحت بود یکم مشخص بود اصلا گفت دستت خورده بود ک میخواستی جواب ندم؟ یا اشتباه گرفتی
یهو پیام داد گف برام مهم نیست کی آمده پیش تو راجب من بد گفته ولی هرچی هست بدون دروغه من هیچ دوستی ندارم داشتم میگفتم دارم دیگه ولی اینجوری ک میای حرف میزنی برمیخوره به آدم منم گفتم الان به هرحال این مگه چیزی و تغییر میده خودت گفتی عشقی وجود نداره پس جایی ک عشق وجود ندارد چرا با کلمه ها بازی کنیم گفت چ کلمه ای گفتم هیچی منم دیگه گفتم ک همه چی و پاک کردم شب بخیر جواب نداد