امروز رفتیم پیش مشاور شوهرم گفت طلاق بگیریم مشاور که سامانه داده بود ۱۰روز دیگ بود بیرون ازاد نوبت گرفتیم اون خونه مامانش بود منم از خونه خودمون اومدیم هرچی مشاور بش میگفت میگفت ازش متنفرم هیچ کس قد من عاشق نبود میمیردم براش الان بدم میاد بگم ازش جدا نشم یهو دیدی عصبانیت کار دستم داد کشتمش نمیخامم رابطم درست بشه بزور مشاور راضیش کرد جلسه بعدیم بیاد بعد جلسه ام هیچ حرفی باهام نزد هرکی راه خودشو کشید من سوار تاکسی شدم اونم رفت سوار ماشینش شد خیلی دلم شکسته هر زوری زدم زندگیم بیوفته روال هی تو گ×ه رفت
چه مرگشه
لیاقت ندارن خاک بر سرا معلوم نیست چگونه
چند جلسه مگه گفتن برید؟
اختلافتون سر چی بوده؟چی شده انقدر عاشق بوده الان اینجوری شده؟
مگه چه مشکلی داشتید
اختلاف اخلاقی دارید
چون نمیخای پیش مادرش زندگی کنی میخاد بکشدت؟؟
طلاهاتو بردار و مهریه ات رو از خرخره اش بکش بیرون
مردی که سر مادرش ، زنشو کتک بزنه باید به گ وه خوردن انداخت
تاپیکاتو خوندم عزیزم، یه چیزی شبیه یه تیکه پازل، این وسطا گم شده، نیست... حس میکنم یه اتفاقی افتاده که همسرتون به این درجه از نفرت رسیده.
بگرد اون تیکه پازل و پیدا کن، اگر همچنان زندگی و همسرتو دوس داری...اگرم نمیخوای ادامه بدی، خیلی با عزت و احترام برو مهریه تو بذار اجرا، بعدم نفقه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز