منم باشم سکوت میکنم چی بگم
ببین از من به تو نصیحت رفتار تو با مادرشوهرت عوض نکن ولی هیچ وقت هیچ وقت راز زندگی خوشی زندگی دعوای زندگی تون رو بهشون نگید یا خوشحال میشن یا ناراحتم بشن دخالت نمیکنن میگن به ما چه
من در حد جدایی رفتم یه شب تو دوران عقد که خومه شون بودیم بدترین شب زندگیم بود همسرم کاری کرد پنیک شدم و افتادم بیمارستان ولی نه خانواده ش فهمیدن نه خانواده من
چون ما خوب میشیم ولی بعدا میگن اونا همونایی بودن که دعوا کردن با اینکه دعوا تو زندگی خودشون هم هست
بالاخره میتونه پسرش و نصیحت کنه که
نباید انقدر نسبت به دختر مردوم بی تفاوت باشن هم باید دختراش پس بدن تا مادرشون بفهمه چخبره
مادرشوعرم ذوق میکنه کاملا مطمینم !!! اما پدرشوعرم همیشه طرفدار عروساشه چند لار اوایل ازدواج بخاطر دخالت مادرشوعز و خواهرشچهر دعوامون شده بود که هر بار پدرشوهرم پادرمیونی کرد و یه شوهرم گفت بشین زندگیتو بکن ادم بعد ازدواج باید طرفدار زن و بچش باشع نه بقیه
😐وای چقدر دوست دارم شوهرت و لت و پار کنم
توام دیگ هر وقت مادر شوهر عطیقت زنگ زد بگو هرجور برداشت کردی به عنم برام مهم نیست قطع کن
تلافی نکردی سیلی های شوهرت و توام میزدیش اینجور وقتا یه چوبی یا یه چیز محکمی بردار کتکش بزن توام با بکوب نقطه حساسش اصن با لگد بزن دهنش
نودو نه درصد مادرشوهرا ذوق میکنن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز