سلام بچه ها من آیدام ۲۳ سالمه ما توی خانوادمون پسر مجرد زیاد داشتیم هم طایفه مادری هم پدری و خب پدر مادراشون میومدن جلو واسه صحبت پسرای بدی هم نبودن اما من قیافه و اندام و اینا برام مهم بود چون خیلی اوقات به رابطه فکر میکردم مثلا از پسرای چاق بدم میومد من عاشق پسر داییم بودم و خب دختر داییمم ک فهمید یجوری مارو باهم اوکی کرد و منم از خدا خواسته قبول کردم دیگ😅💔و باهم عقد کردیم و اون آدم مغروریه نمیدونم چجوری بگم ولی اصن حرف رابطه نمیزنه انگار خواهر برادریم حص میکنم ته دلش یکی دیگ و میخواد ولی به اصرار خواهرش اومده جلو و من عاشقش شدم واقعن از هر نظر خوبه😭دوجا می‌ره سرکار خیلی برای آینده برنامه داره آدم شکاک و سخت گیری نیست و... کلا خوبه دیگ و نمیدونم چرا خیلی باهام راحت نیست و سرده
خب ماکه علم غیب نداریم باید از خودش بپرسی
وا😐
چن وقته نامزدی؟
ازش بپرس ما ک نمیدونیم
چندوقته از عقدتون میگذره
حالا بزار چند وقت بگذره شاید خجالت میکشه😐
لطفا به پست اولم سر بزنید تروخداااااا😔
شوهرای نی نی سایتی ها کلا حد وسط ندارن یا انقدر چیزن ک کافور لازمن یا مث سیب زمینی بی حس😑
چند وقته عقد کردید؟شاید اولشه هنوز خجالت میکشه
عزیزم ما رمال یا دعانویس نیستیم که 😂اولا که ازدواج سنتی بوده و عادیه خب عشقی در کار نبوده بعدم ازش مستقیم بپرس
ما چون کلا ازدواج فامیلی نداریم، پس طبیعیه که نسبت به همدیگه دید خواهربرادری داشته باشیم😆😆😆
از خودش بپرس اگر هم بیانش برات سخته اول با یه مشاور صحبت کن و یه کمکی بگیر. شماره ۱۴۸۰ هم مال بهزیستیه و حق المشاوره نداره.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز