2777
2789

برای شفای‌‌ایشون زیارت عاشورا بخونید

سه مرتبه‌اولش وسه مرتبه آخرش خدارو بحق حضرت فاطمه زهرا قسم بدین‌و ثوابش رو هدیه‌کنین به شهید باکرامت سیدمجتبی علمدار

ان شاالله شفا میگیره

کاربر آقا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ممنون ان شالله

عنایت شهید سید مجتبی علمدار


روزی سر مزار سید نشسته بودیم. خانم من گفت: “من هرچه از خدا بخواهم با خواندن زیارت عاشورا در کنار مزار سید بر آورده میشود.”

آن روز گفت: “آقا سید، من این زیارت عاشورا را به نیابت شما می خوانم. از خدا می خواهم زیارت عمه سادات، حضرت زینب(سلام الله علیها) را نصیب ما کند.”

روز بعد یکی از دوستان من زنگ زد و گفت: “با یک کاروان راهی سوریه هستیم. دو نفر جا دارد. اگر گذرنامه داری، سریع اقدام کن. باور کردنی نبود شب جمعه ی بعد در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) نائب الزیاره سید بودیم!”

در بین بچه های همکار این ماجرا را تعریف کردم. اینکه هرکسی از خدا چیزی بخواهد به سراغ مزار سید می رود و با قرائت زیارت عاشورا از خدا می خواهد که مشکلش برطرف شود.

هفته بعد سید را در عالم خواب دیدم. گفت: “به فلانی(از همکاران محل کار)، این مطلب را بگو…”

روز بعد همان شخص در حضور جمع گفت: “تو درباره ی سید مجتبی چی می گفتی؟! من رفتم سر قبر سید. زیارت عاشورا هم خواندم. اما مشکل من حل نشد.”

گفتم: “اتفاقا سید برات پیغام داده. گفته تو دو تا مشکل داری!”

از جمع خارج شدیم. ادامه دادم: “سید پیغام داد و گفت: ” مشکل اول تو با توسل به مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) حل می شود. اما مشکل دوم را خودت به وجود آوردی. در زندگی خیلی به همسرت دروغ گفتی و این نتیجه همان دروغ هاست!” رنگ از رخسار دوستم پریده بود. گفت: درسته”

توی سفر راهیان نور همین مطالب را گفتم. نوروز 1388 بود. یکی از روحانیان کاروان جلو آمد و گفت: “من زیاد به این حرف ها اعتقاد ندارم. برو به این سید بگو که می شناسی بگو یه دختر شهید داره طلاق می گیره برای اینکه بچه دار نمی شه. بگو آبروی خانواده شهید در خطره.”

من هم بعد از سفر به سراغ مزار سید رفتم و بعد از زیارت عاشورا همین مطالب را گفتم.

نوروز سال 1389 همان روحانی با من تماس گرفت. می خواست آدرس قبر سید را بپرسد.

گفت: “با همان دختر شهید و همسر و فرزندش می خواهیم بریم سر مزار سید!”

سید به یکی از دوستانش گفته بود: “هروقت خواستید برای من کاری انجام دهید زیارت عاشورا را بخوانید. سه بار هم در اول و آخر آن نام مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ببرید.”

نقل از: یوسف غلامی


منبع: کتاب: “علمدار” کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی


 شادی روح شهید علمدار صلوات

کاربر آقا

خیلی ممنون

سید مجتبی خیلی حضرت زهرا سلام الله علیها رو دوست داشت


یه شب دیدم صدای ناله از اتاقش بلند شد


با نگرانی رفتم سراغش


دیدم پاهاش رو تو شکمش جمع کرده


دستش هم روی پهلوش گذاشته و از درد دور خودش می پیچه


بلند بلند هم داد می زد: آخ پهلوم ... آخ پهلوم


چند دقیقه بعد آروم شد


گفتم: چته مادر! چی شده؟


گفت: مادر جان!


از خدا خواستم دردی که حضرت زهرا س بین در و دیوار کشید رو بهم بچشونه


الان بهم نشون داد


خیلی درد داشت مادر... خیلی!


راوی: مادر شهید سید مجتبی علمدار


فدای مادر سادات سلام الله علیها...


بر حاشیه ی برگ شقایق بنویسید


گل تاب فشار در و دیوار ندارد

کاربر آقا

دو روز دیگه یعنی‌روز یازدهم‌دیماه ولادت وشهادت شهید عزیزسیدمجتبی علمدار هست


سیدمجتبی آبرومند در خونه خداست

سید مجتبی از فرزندان پاک‌حضرت فاطمه زهراست

برای هر حاجتی سید‌رو به حضرت فاطمه‌قسم بدین و براش زیارت عاشورا بخونید

گره‌از مشکلاتتون باز میشه بحق پهلوی مجروح حضرت زهرا و پهلوی‌مجروح سید مجتبی علمدار

ان شاالله

کاربر آقا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز