کلاس اول و دوم یواشکی خواهر بزرگترش تکالیفش مینوشت خودم بعدا متوجه این موضوع شدم مشقاش رونمینوشت میزاشت صبح بشه بعد به خواهرش میگفت بایدوایسی من بنویسم بعد بری خواهرشم میگفت بده من خودش تند تند واسش مینوشت باباشون هم که هیچ میدید ولی بی مسئولیت انگارنه انگار
ولی شاگرد اول بود کل کلاس اول و دومش تو کل املاهاش و امتحاناش یک غلط هم نداشت ازطرف آموزش پرورش بهش کادو دادن
کلاس دوم هم که بودضرب رو کامل خودش حفظ کرد از رو جدول ضرب
شعر و داستان هم مینویسه ولی دیگه رعایت نکرده زیاد وزن رو ولی باورتون نمیشه خیلی قشنگ مینویسه یکسری شعر و داستان هم نوشت برای خواهرش ببره مدرسه برای تکلیف عید
دوستان من خودم بیمار بودم و اصلا نمیتونستم رسیدگی کنم بستری بودم عمل قلب داشتم و دیالیز و این بچه بدون من سپری کرد