ببین باورکن زندگی قشنگ ترازایناس
وقتی همه جاحواسش بهت هست ینی اهمیت داری به مرورزمانم خیلی بیشترمیشه
من شوهرم پزشکه توبیمارستان بااون همه بیمار
تایم ناهارکه میشه بااوج خستگیش خودش غذابرام میاره باقهوه من مث شماخیلی حساس بودم ولی میگذره بگذربزارقشنگ شه
به نظر من یه تفاوت دیدگاه بین شما و همسرتون هست
ایشون نسبت به حساسیتهای خود شما و فامیلتون بی تفاوت هستن و شما باید یک تعادلی بین همسرتون و خواسته ها و دیدگاهشون و دیدگاه و خواسته های خانواده خودتون ایجاد کنین
به هر حال شما میخواید با همسرتون زندگی کنید پس باید به این مسائل راهبردی با دیده عقلانیت نگاه کنید
به عنوان مثال انچه را که توی گوشی شما برای همسرتون حساسیت ایجاد میکنه رو نگه ندارید تا در مواقع اینچنینی بتوانید با خیال راحت گوشی رو بهشون بسپارید و همین توجهات کوچک ریسه بسیاری از اختلافات را از بین میبرد
به نظرات ، خواسته ها و علائق و حتی علایق خودخواهانه همسرتان بیشتر توجه کنید
عی بابا
این بچه بازیا چیه
کمبود محبت و اعتماد بنفس داری
این باعث میشه رابطت خراب بشه و به مرور ایشون هم سرد میشه
مثل یک ملکه رفتار کن نه ی دختر بچه
کنترل احساساتت رو یاد بگیر
الان شما حرفت اینکه چرا سکوت کرده؟ اگه داد و بیداد راه مینداخت خوب بود؟یا باید بخاطر چیزیکه نقصر نیست عذرمیخواهی میکرد یا از دلت درمیاورد صرفا چون تو خوشت نمیاد اون ساکت باشه؟
یا انتظار داشتی پیاده بشه که بعد وسط کوچه داد و بیداد راه بندازی؟شاید با خودش اینطور فکر کرده که بزاره به حال خودت باشی تا حالت بهتر باشه
باور کن ادما توی اون ۵ دقیقه دعوا حواسشون به اینکه توروی چی حساسی که به زبون نیارن یا چه رفتاری داشته باشن که ناراحت نشی نیست مهم بعد دعواست
بنظرم خودتو اذیت نکن و قضیه رو بیشتر این بزرگش نکن
رفتارت شبیه دخترای ۱۶ ساله است ک رمانای ابکی و سایت ۹۸ ایا میخونن ن ی دختر ۲۳ ساله!
همونقدر هیجانی و رمانگونه و غیرقابل کنترل... برای زندگی مشترک اصلا اماده نیستی، حتی نزدیکشم نیستی
خیلی هم دهن بینی اول ب حرف دختره تو راه گوش دادی میگی اره درسته، بعد میگی با چندتا پسر حرف زدی میگن ما کسیو تو ناراحتی ولش نمیکنیم و میگی حرفشون درسته
مادرتم ک بدتر و ناپخته نظر داده
بخاطر ی موصوع کوچیک جنجال ب پا کردید، بجای اینکه مثل دوتا ادم بالغ باهم حرف بزنید و با ده دقیقه حرف زدن و ساده موضوع جمع بشه
موقع بحث باید سکوت کرد وگرنه با داد بیداد کردن و حرف زدن بیشتر باعث از بین رفتن حرمت ها میشه بعدش شما خودت اصرار کردی که می‌خوام پیاده بشم زندگی رمان و داستان نیست من خودم اصلا حوصله و اعصاب آدم زودرنج و حساس ندارم
من دلم میخواست پیاده شه میدید حمله عصبی بهم وارد شده من می‌دونم زودرنجم می‌دونم ضعیفم ولی تو دلم موند پیاده شه فقط بگه مواظب خودت باش نه اینکه التماسم کنه.
بگه اصلا باهات قهرم ولی میری خونه مواظب خودت باش🙂
