ببخشید ولی فازت معلوم نیس
جیغ و داد کزدی نگه داره بعد که نگه داشته ناراحتی چرا نگه داشته
خودتون چی فرض کردین واقعا ،زندگی واقعی رو با فیلم اشتباه گرفتین
اون دختره خیییلی حرف بیخود و چرتی زده، ربطی به غیرت نداره ،شما به اندازه کافی جو رو متشنج کرده بودین و ایشون هم عصبانی بوده ، بعدم گفته نزدیک خونه پیدات میکنه خودت بدترکردی.
بنظرم اون اقا بیشتر باید به اینکه میخواد این رابطه ادامه بده یا نه فکر کنه.نه شما
شخصیت پسرا فرق داره
ببین ذاتا درست نیست بزارن با ناراحتی بخوابی ولی خب یه مسیله هست که ناراحتی مقصر اش کی باشه؟
گاهی ما دخترا شورش رو درمیاریم
ولی یه چی بگمت بنا به تجربه یا هرچی
پسری که نمیزاره با ناراحتی بخوابی شاید درکش بالا باشه
ولی بازم صددرصد نمیشه گفت دوستت داره یا نداره
چون دیدم پسری که طاقت دیدن اشکای دوستم نداشت
حتی دوستم مریض میشد گریه می کرد ولی یه شبه خیانت کرد رفت با دختر دیگه
از طرفی پسری بیخیال تر بود ولی تهش پای دختره موند
بحث تنهایی رفتن نیست بحث اینه من موقع بحث دعوا حالم خیلی بد میشه و قلبم درد گرفته بود ولی اون باز تو سکوت بود و سکوتش آزارم میداد با ناراحتی پیاده شدم ولی توجهی نکرد میونه راه حمله عصبی بهم وارد شد و قلبم گرفت دختره اومد منو تا خونه همراهی کرد بهم گفت اون بی غیرته که دید اینجوری راه میری نیومد دنبالت
ایشون به من گفته بود اخلاقت دستم اومده و می‌دونم زود جوش میای زودم آروم میشی قول میدم ارومت کنم خودم ولی نکرد 😔 خیلی خودشیفته س خیلی
حالا شما به من بگو کسی که قراره همسرت بشه همون اولای رابطه بزاره تو با حال خرابی و حمله عصبی بری تا خونتون چطور می‌تونه تکیه گاهت باشه من می‌دونم من خیلی بیشتر از اون تقصیر دارم ولی اون نباید منو با اون حال ول میکرد من به جای این که ادب بشم یا پشیمون بشم از رفتارم بیشتر حالم بهم خورد
داشت گالریمو میدید منم عکسای بی حجاب و عروسی مامان و خاله هام توش بود که بسیار مذهبی و حساس هستن زودی قاپیدم از دستش که نره رو اون عکسا آخه کم مونده بود قبلشم گفته بود میشه لطفاً گوشیمو بدی نمیخوام عکسای خصوصی رو ببینی ولی گفت نه نمیدم منم قاپیدم نمی‌دونم تو ذهنش چجوری قضاوتم کرد ولی یه ده دقیقه ای سکوت کرد و رفت تو خودش منم بیشتر لج کردم و گفتم پاشو بریم من میخوام برم خونمون اونم گفت باشه رفتیم میوونه راه گفتم قهرت بخاطر این کار بچه گانس اونم گفت رفتار تو اشتباس خودتو اصلاح کن خلاص نیم ساعت بدون هیچ حرفی رسیدیم نردیک خونمون گفتم این آخرین قرارمونه وبقیه ماجرا....
صد در صد تو مقصری و توقعت نا ب جا
با عرض پوزش رفتار و افکار شما واقعا بچگانه س! این جمله های زرد روانشناسی و اینستاگرامی رو بریز دور که هرکی بذاره با حال بدت بخوابی دوستت نداره و ردش کن بره!!! زندگی واقعی اصلا اینجور نیست. ایشون اول اومد دست شمارو بگیره اروم کنه شمارو دستشو پس زدی و گفتییی برووووو بابا بعدم بیشتر جیغ زدی که میخوای پیاده بشی! باز قبول نکرده گفته تا نزدیک خونتون میبرتت باز شما بیشتر هم زدین مسله رو و نگه داشته.بعدم آخه دعوای بزرگ بخاطر یه مسله کوچیک!!!!!!!
با این بچه بازیا و حرفای بی ربط مثل بی غیرت گفتن!! داری خودتو از چشمش میندازی ، مردا کسی رو هم بپرستن از چششون بیوفته تمام میشه واسشون. اصلا مثل خانم ها نمیشینن بگن این خصلت خوبو داشت و خوشگذشت باهاش و گوگولی بود و ....
میرن واسه همیشه انگار هیچ وقت وجود نداشتی واسشون.
کاش حداقل مادرتون منطقی برخورد میکرد با مسله.
متاسفم ولی مجدد معتقدم نامزدتون باید برای ادامه دادن رابطه بیشتر فکر کنه، زندگی مشترک پر از بالا پایین هست اگه قرار باشه هرسری واکنش شما انقد تند و غیر قابل کنترل باشه و ازون بدتر خانواده تون هم احساسی برخورد کنن اون زندگی دوامی نخواهد داشت. مگر اینکه نامزدتون تا ابد کوتاه بیاد و نیازهای روحیش رو یا سرکوب کنه یا شخص سومی پیدا کنه واسشون ،وگرنه هر حرف عادیش قراره توسط شما به استارت یه جنگ بزرگ تبدیل بشه!!!
