من تو بارداری با شکم بزرگ و 200 ک اضافه وزن که پاهام بهم چسبیده بود شوهرم رابطه غیر عرف میخاست کتکم میزد نه تو خلوت جلوم خودارضایی میکرد
رو مبل نشسته بودم دستمو گرفت از خونه پرتم کنه بیرون اگه دست نزاشته بودم زمین خدا میدونه چی میشد کیسه آبم پاره شد بچم. دنیا اومد بعد آنقدر ادای باباهای خوبو در میآورد
دنیا اومد مادرش شیرم خشک کرد وبچه رو شیرخشک کرند که من برم و جلو چشام مادرشوهرم بچه رو. میزاشت رو پاش جلو فامیل بزور شیرخشک میداد و میگفت شیر نداره که برو چایی بیار و ...
از ته دلم آرزومه نباشه
امروزم بچم امتحان داشت بچه رو ی ربع زودتر برد تو سرما ول کرد چون گوشیم 5 دقیقه زود زنگ خورد
ی عمر به خلق خدا خدمت کردم بدون هیچ چشمداشتی نمیدونم این مرد تاوان کدوم گناهه ک تمومی نداره