چند روزه حرفای خواهرشوهرم نمیذاره بخوابم

و اینکه تا چند وقت باهاش سرد باشم؟

الان اون با من سرده و با اینکه عادت داشت صبح و عصر هر روز به شوهرم زنگ میزد الان از همون روز زنگ نزده.من که خوشحالم و دلم میخواد دیگه همیشه رابطمون همینطوری بمونه.ولی شما میگی صلاح چیه؟تا کی دیدمش کم محلش کنم؟

و اینکه قبلا هم تو تاپیکام گفتم عادت داشت کاراشو خیلی خیلی به شوهر من میگفت.صبح و عصر که زنگ میزد هر بار یه کاری داشت.الان اگه دوباره شروع کرد به گفتن کاراش یا مادرشوهرم کارای خواعرشوهرمو به ما گفت من هیچ اعتراضی به شوهرم نکنم؟فقط همونطور که شما گفتی از ماشین پیاده نشم؟یا به شوهرم بگم اون اینطوری به من بد کرد دلم نمیخواد بازم کاراشو بکنی؟

و سوال آخر  

طرف شوهرم رسم دارن بعد عروسی همه رو دعوت میگیرن.الان دوستامون،خانواده من و مادرشوهرمو دعوت کردیم.فقط مونده برادرا و خواهرای شوهرم.اونام گفته بودن فیلم عروسیت آماده شد میایم که فیلمتم ببینیم.فیلمو دیشب گرفتیم.الان با توجه به شرایطی که پیش اومد مهمونی اونارو چی کنیم؟خواهرشوهرم همیشه خونه است هیچوقت مسافرت و اینا نمیرن که نباشن.اگر هم سالی به ماهی یکی دو روزی تا شهرای اطراف برن و ما همون روزا بخوایم دعوتی بگیریم مادرشوعرم رک میگه که حالا دخترم نیست صبر کنین اون بیاد بعد مهمونی بگیرین.اصلا مطمئنم حتی یکی دو روزم اونا جایی نمیرن

و با این تفاسیر اگه خواهرشوهرم ماشینو بخره بهترم هست چون بقیه فکر میکنن ماشینو اون ازمون گرفته

شاید باورت نشه خپاهرشوهرم امروز زنگ زده از شوهرم پول قرض گرفته.آخ که چقد رو داره این بشر بخدا ادم انقد پررو ندیدم تو عمرم